ماجرا:
سه هفته بود که تو محیط کاریک آدم بیمار با شوخی های ابلهانه ، بزدلانه و موذیانه خودش رفته بود رو اعصابم.
بنا به تربیت سنتی ایرانیم شکیبایی و دوری از تنش رو به واکنش های لحظه ای و تند ترجیح داده بودم.
اما این شکیبایی طرف رو دچار سوئ تفاهم کرده بود.
ادب و خویشتنداری من رو گویا به حساب توسری خور بودنم گذاشته بود و مدام جری تر شد تا جایی که حتی پشت سرم گفته بود القاعده و چند تا کلمه زشت دیگه.
همه اینها روی کیفیت کارم اثر منفی گذاشته بود تا جایی که به یکی از مسئولین بخش گفتم :
تلرانس من در تحمل باز هست اما نامحدود نیست .
ازم پرسید داستان چیه .
کلماتی رو که طرف گفته بود رو بهش گفتم.
مسئول بخش بهم توصیه کرد که حتما به مدیریت گزارش بدم تا اخراجش کنن.
راستش درسته که طرف خیلی داغون و عوضیه ولی به هیچ وجه راضی به اخراجش نبودم.
می دونم شرایط مالی و عاطفی بدی داره.
بیخیال شدم تا امروز که رئیس بخش صدام زد و خصوصی ازم پرسید چه اتفاقی افتاده که اینقدر روی کیفیت کارم اثر منفی گذشته.
مجبور شدم ماجرا رو بهش بگم.
ده دقیقه بعد من و طرف رو تو دفترش خواست با حضور مدیر مرکز.
طرف تا منو دید هوا دستش اومد . خیره به چشم هام زل زده بود و قیافه حق به جانب گرفته بود.
منهم صندلیم رو کشیدم درست رو به روش و بهش زل زدم وگفتم اونی که باس توضیح بده الان تویی .
سرتون رو درد نیارم کار داشت به اخراج می کشید ولی خدایی هنوز هم دلم نمی خواست در به در بشه.
نهایتا با تقاضای خودم و وساطت مدیر مرکز قرار شد فراموش کنیم . همکار بمونیم اما دور و بر من تاب نخوره.
موقع ختم جلسه دستش رو به نشانه دوستی دوباره گرفتم و جلوی همه بهش گفتم:
می دونی که تلرانس من بازه اما نامحدود نیست . بهت یک توصیه دوستانه اما جدی می کنم.
هرگز سعی نکن از تلرانس من عبور کنی. هزینه سنگینی خواهد داشت . برای هر دومون.
از ظهر به این طرف کلن فضای کار باهم متفاوت شده .
چند تا از دوستان خانمم برام پیغام تبریک فرستادن.
مردها هم آروم و جنتلمن شدن.
امان از این پچ پچ های فرانسوی که به یه ساعت داستان رو بهم می رسونن. :)
حالا توصیه دوستانه :
دوستانی که از ایران خارج می شید و دوست دارید در خارج از ایران کار، تحصیل یا زندگی کنید،
باید بدونید تفاوت فرهنگی یک واقعیته نه یک حرف.
این تفاوت ها می تونه منشا سوئ تفاهمات بسیاری بشه.
رایج ترینش رو به عنوان یک ایرانی بنا به تجربه شخصی خودم می گم.
آنچه در ایران ادب، خویشتنداری و مراعات معنا می شه در اینجا ضعیف بودن و تو سری خور بودن برداشت می شه.
نمی گم خویشتندار و مهربان نباشید اما بدانید که گاهی مواقع علی رغم میلتون مجبورید قدری خشن و حتی تهدید آمیز باشید در غیر اینصورت درسته قورتتون می دن!
به دنیای پر از لبخند اما خشن اروپا خوش آمدید!
سه هفته بود که تو محیط کاریک آدم بیمار با شوخی های ابلهانه ، بزدلانه و موذیانه خودش رفته بود رو اعصابم.
بنا به تربیت سنتی ایرانیم شکیبایی و دوری از تنش رو به واکنش های لحظه ای و تند ترجیح داده بودم.
اما این شکیبایی طرف رو دچار سوئ تفاهم کرده بود.
ادب و خویشتنداری من رو گویا به حساب توسری خور بودنم گذاشته بود و مدام جری تر شد تا جایی که حتی پشت سرم گفته بود القاعده و چند تا کلمه زشت دیگه.
همه اینها روی کیفیت کارم اثر منفی گذاشته بود تا جایی که به یکی از مسئولین بخش گفتم :
تلرانس من در تحمل باز هست اما نامحدود نیست .
ازم پرسید داستان چیه .
کلماتی رو که طرف گفته بود رو بهش گفتم.
مسئول بخش بهم توصیه کرد که حتما به مدیریت گزارش بدم تا اخراجش کنن.
راستش درسته که طرف خیلی داغون و عوضیه ولی به هیچ وجه راضی به اخراجش نبودم.
می دونم شرایط مالی و عاطفی بدی داره.
بیخیال شدم تا امروز که رئیس بخش صدام زد و خصوصی ازم پرسید چه اتفاقی افتاده که اینقدر روی کیفیت کارم اثر منفی گذشته.
مجبور شدم ماجرا رو بهش بگم.
ده دقیقه بعد من و طرف رو تو دفترش خواست با حضور مدیر مرکز.
طرف تا منو دید هوا دستش اومد . خیره به چشم هام زل زده بود و قیافه حق به جانب گرفته بود.
منهم صندلیم رو کشیدم درست رو به روش و بهش زل زدم وگفتم اونی که باس توضیح بده الان تویی .
سرتون رو درد نیارم کار داشت به اخراج می کشید ولی خدایی هنوز هم دلم نمی خواست در به در بشه.
نهایتا با تقاضای خودم و وساطت مدیر مرکز قرار شد فراموش کنیم . همکار بمونیم اما دور و بر من تاب نخوره.
موقع ختم جلسه دستش رو به نشانه دوستی دوباره گرفتم و جلوی همه بهش گفتم:
می دونی که تلرانس من بازه اما نامحدود نیست . بهت یک توصیه دوستانه اما جدی می کنم.
هرگز سعی نکن از تلرانس من عبور کنی. هزینه سنگینی خواهد داشت . برای هر دومون.
از ظهر به این طرف کلن فضای کار باهم متفاوت شده .
چند تا از دوستان خانمم برام پیغام تبریک فرستادن.
مردها هم آروم و جنتلمن شدن.
امان از این پچ پچ های فرانسوی که به یه ساعت داستان رو بهم می رسونن. :)
حالا توصیه دوستانه :
دوستانی که از ایران خارج می شید و دوست دارید در خارج از ایران کار، تحصیل یا زندگی کنید،
باید بدونید تفاوت فرهنگی یک واقعیته نه یک حرف.
این تفاوت ها می تونه منشا سوئ تفاهمات بسیاری بشه.
رایج ترینش رو به عنوان یک ایرانی بنا به تجربه شخصی خودم می گم.
آنچه در ایران ادب، خویشتنداری و مراعات معنا می شه در اینجا ضعیف بودن و تو سری خور بودن برداشت می شه.
نمی گم خویشتندار و مهربان نباشید اما بدانید که گاهی مواقع علی رغم میلتون مجبورید قدری خشن و حتی تهدید آمیز باشید در غیر اینصورت درسته قورتتون می دن!
به دنیای پر از لبخند اما خشن اروپا خوش آمدید!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر