فیلم « زندگی جای دیگری ست» راوی زندگی ِ
بی ریخت و بهم ریخته یک بهیار « حامد بهداد» است.
آدم غد و کم حرف و در خود فرورفته ای که مسلط به کارش است. اما در قالب یک همسر و پدر با صد من عسل هم نمی توان تحملش کرد .
او زود از کوره در می رود و در و دیوار بهم می کوبد.
همسرش « نیکی کریمی » از او جدا شده است و با مرد دیگری ازدواج کرده است.
بچه ها علی رغم دلتنگی اجازه دیدن مادرشان را ندارند.
او برای مراقبت از بچه ها زن کارگری « یکتا ناصر» را صیغه کرده است.
یکتا ناصر « زن صیغه ای» خیلی پابند مراعات حدود شرعی ست.
نیکی کریمی سوگند می خورد که هرگز به شوهر سابقش خیانت نکرده است و شوهر جدیدش را پس از جدایی از شوهر سابقش ملاقات کرده است.
روابط آدم های فیلم ظاهرا همه بر اساس شرع و اخلاق است و هر چهار شخصیت اصلی فیلم ، حامد بهداد ، نیکی کریمی ، یکتا ناصر و پارسا پیروزفر ، کم و بیش آدم های پابند به اصول شرع و اخلاق به نظر می رسند.
قسمت تکان دهنده فیلم پایان آن است.
بهیار که مبتلا به تومور مغزی ست و سه ماه بیشتر زنده نمی ماند تصمیم می گیرد اتهام شوهر ِ همسر سابقش، حمل مواد مخدر، را به گردن بگیرد و به جای او اعدام شود.
و این تنها راه حل ممکنی ست که او برای سر و سامان آدم های اطرافش پیدا می کند.
راه حلی از روی استیصال و درماندگی با ظاهری باشکوه و اخلاقی ولی عمیقا غیر اخلاقی.
به عنوان بیننده نمی توانم بگویم فیلم در حال تبلیغ چنین راه حل هایی ست ، که اگر باشد جای بسی تاسف و ترس دارد، فقط می توانم بگویم برای من ، فیلم به درستی گره کور و باز نشدنی جامعه ای به بن بست رسیده در اخلاق شرعی را نشان می دهد که آدم هایش چاره ای جز گریز زدن به چنین راه حل هایی پیدا نمی کندد.
جامعه ملزم به رعایت اخلاق شرعی ست ... اخلاق ساختاری و در هزارتوی بهم پیچیده ی این اخلاق شرعی ست که آدم ها اخلاق انسانی را از دست می دهند و بدتر از آن حتی آن را می ستایند.
برای رها شدن از بن بست ، صورت های اصلی مسئله گم و فراموش می شوند .
چرا حکم اعدام برای مواد مخدر؟
چرا نه امید به درمان .... چرا نه امید به حتی معجزه آن هم در ساختار دینی که به معجزه باور دارد؟
چرا نه امید به عدالت و رفع اتهام ... چرا نه امید به تغییر این بی عدالتی هولناک در حکم اعدام برای اتهاماتی این چنین؟
جامعه ای که ملزم به رعایت اخلاق شرعی می شود بی گمان در خطر سقوط به ورطه چاره جویی های غیر اخلاقی ست همراه با توهمات انسانی و باشکوه بودن.
شاید بر تصمیمات ماخوذ از سر استیصال و درماندگی بتوان آب و رنگ شکوه زد اما هرگز نمی توان آن را ستایش و تائید کرد.
***********
حامد بهداد در بازآفرینی شخصیت مرد غد و نچسب موفق است.
نیکی کریمی مثل همیشه یک خط راست . نه فرودی ، نه فرازی . صدای کلیشه ای ، حضور کلیشه ای.
پارسا پیروزفر علی رغم کوتاه بودن نقش خوب.
یکتا ناصر به لطف شخصیت پردازی قوی ، ملموس و قابل تامل.
بی ریخت و بهم ریخته یک بهیار « حامد بهداد» است.
آدم غد و کم حرف و در خود فرورفته ای که مسلط به کارش است. اما در قالب یک همسر و پدر با صد من عسل هم نمی توان تحملش کرد .
او زود از کوره در می رود و در و دیوار بهم می کوبد.
همسرش « نیکی کریمی » از او جدا شده است و با مرد دیگری ازدواج کرده است.
بچه ها علی رغم دلتنگی اجازه دیدن مادرشان را ندارند.
او برای مراقبت از بچه ها زن کارگری « یکتا ناصر» را صیغه کرده است.
یکتا ناصر « زن صیغه ای» خیلی پابند مراعات حدود شرعی ست.
نیکی کریمی سوگند می خورد که هرگز به شوهر سابقش خیانت نکرده است و شوهر جدیدش را پس از جدایی از شوهر سابقش ملاقات کرده است.
روابط آدم های فیلم ظاهرا همه بر اساس شرع و اخلاق است و هر چهار شخصیت اصلی فیلم ، حامد بهداد ، نیکی کریمی ، یکتا ناصر و پارسا پیروزفر ، کم و بیش آدم های پابند به اصول شرع و اخلاق به نظر می رسند.
قسمت تکان دهنده فیلم پایان آن است.
بهیار که مبتلا به تومور مغزی ست و سه ماه بیشتر زنده نمی ماند تصمیم می گیرد اتهام شوهر ِ همسر سابقش، حمل مواد مخدر، را به گردن بگیرد و به جای او اعدام شود.
و این تنها راه حل ممکنی ست که او برای سر و سامان آدم های اطرافش پیدا می کند.
راه حلی از روی استیصال و درماندگی با ظاهری باشکوه و اخلاقی ولی عمیقا غیر اخلاقی.
به عنوان بیننده نمی توانم بگویم فیلم در حال تبلیغ چنین راه حل هایی ست ، که اگر باشد جای بسی تاسف و ترس دارد، فقط می توانم بگویم برای من ، فیلم به درستی گره کور و باز نشدنی جامعه ای به بن بست رسیده در اخلاق شرعی را نشان می دهد که آدم هایش چاره ای جز گریز زدن به چنین راه حل هایی پیدا نمی کندد.
جامعه ملزم به رعایت اخلاق شرعی ست ... اخلاق ساختاری و در هزارتوی بهم پیچیده ی این اخلاق شرعی ست که آدم ها اخلاق انسانی را از دست می دهند و بدتر از آن حتی آن را می ستایند.
برای رها شدن از بن بست ، صورت های اصلی مسئله گم و فراموش می شوند .
چرا حکم اعدام برای مواد مخدر؟
چرا نه امید به درمان .... چرا نه امید به حتی معجزه آن هم در ساختار دینی که به معجزه باور دارد؟
چرا نه امید به عدالت و رفع اتهام ... چرا نه امید به تغییر این بی عدالتی هولناک در حکم اعدام برای اتهاماتی این چنین؟
جامعه ای که ملزم به رعایت اخلاق شرعی می شود بی گمان در خطر سقوط به ورطه چاره جویی های غیر اخلاقی ست همراه با توهمات انسانی و باشکوه بودن.
شاید بر تصمیمات ماخوذ از سر استیصال و درماندگی بتوان آب و رنگ شکوه زد اما هرگز نمی توان آن را ستایش و تائید کرد.
***********
حامد بهداد در بازآفرینی شخصیت مرد غد و نچسب موفق است.
نیکی کریمی مثل همیشه یک خط راست . نه فرودی ، نه فرازی . صدای کلیشه ای ، حضور کلیشه ای.
پارسا پیروزفر علی رغم کوتاه بودن نقش خوب.
یکتا ناصر به لطف شخصیت پردازی قوی ، ملموس و قابل تامل.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر