سیاه گرم و آرام است .... پذیرنده ی همه ی رنگ ها !
امشب دیر رسیدم ... در قبرستان بسته بود ... پشت در ِمرگ با التهاب ِ هستی تنها ماندم ... با زمان ... شتاب ... چک لیست ... نور و رنگ ها که بی خود و بی جهت زیادند ... بی خود و بی جهت و دل زننده ... و نور ِ فریبکار که بی خودی به این همه چیز ِ بی همه چیز اعتباری بی معنی می دهد!
4 جولای 2013
نانت
نانت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر