دوتا ماجرای کوچلو تعریف کنم از وضعیت دله دزدی در فرانسه بقیه اش با خودتون.
ماجرای اول:
دوستی می گفت صبح پاشده ماشینش رو روشن کنه بره سر کارش، هرچی استارت می زده ماشین روشن نمی شده.
اومده پایین دیده یکی باکش رو سوراخ کرده و بنزین ماشین رو خالی کرده و برده.
واس بیست یورو بنزین دویست یورو خرج گذاشته رو دستش.
البته خرج تعمیر مجموعا هفتصد یورو شده که پونصدتاش رو بیمه داده.
دویست تاش فرانشیز ماشین بوده.
ماجرای دوم:
یه دوست دیگه تعریف می کرد روز روشن نشسته بودن تو حیاط داشتن آماده می شدن برای بساط باربکیو یهو دیدن یکی از در حیاط در حالیکه توری های کباب رو برداشته بوده پریده بیرون و زده به چاک.
ماشین من هم که احتمالا یادتونه واس دوتا فندک خالی قفلش رو یارو شکسته بود.
البته اخیرا یارو اومد جعبه ابزار هام رو هم برداشت.
دزدی دوچرخه و اسکوتر و ضبط ماشین هم که بیداد می کنه.
خلاصه یه جوری شده که باس کمربند رو هم به شلوارمون قفل کنیم یه وقت به خاطر سگکش، خشتک از پامون نکشن پایین.
اینا رو تعریف می کنم که قبل از تصمیم گیری واس مهاجرت بدونین کجا می خواین برین.
از ما گفتنه .
ماجرای اول:
دوستی می گفت صبح پاشده ماشینش رو روشن کنه بره سر کارش، هرچی استارت می زده ماشین روشن نمی شده.
اومده پایین دیده یکی باکش رو سوراخ کرده و بنزین ماشین رو خالی کرده و برده.
واس بیست یورو بنزین دویست یورو خرج گذاشته رو دستش.
البته خرج تعمیر مجموعا هفتصد یورو شده که پونصدتاش رو بیمه داده.
دویست تاش فرانشیز ماشین بوده.
ماجرای دوم:
یه دوست دیگه تعریف می کرد روز روشن نشسته بودن تو حیاط داشتن آماده می شدن برای بساط باربکیو یهو دیدن یکی از در حیاط در حالیکه توری های کباب رو برداشته بوده پریده بیرون و زده به چاک.
ماشین من هم که احتمالا یادتونه واس دوتا فندک خالی قفلش رو یارو شکسته بود.
البته اخیرا یارو اومد جعبه ابزار هام رو هم برداشت.
دزدی دوچرخه و اسکوتر و ضبط ماشین هم که بیداد می کنه.
خلاصه یه جوری شده که باس کمربند رو هم به شلوارمون قفل کنیم یه وقت به خاطر سگکش، خشتک از پامون نکشن پایین.
اینا رو تعریف می کنم که قبل از تصمیم گیری واس مهاجرت بدونین کجا می خواین برین.
از ما گفتنه .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر