می خواهم از مولوی بنویسم مدام اما دارم از فردوسی می نویسم!
نگاه که می کنم شگفت زده می شوم از شباهت های عمیق این دو .... فردوسی و مولوی.از شباهت های بیانی و زبانی حرف نمی زنم، اگرچه هست، از روحیه ای سلحشور حرف می زنم ... از دو "نه" ی بزرگ ... دو شکستن .... دو خروش عظیم ِ هویت محور .... یکی در زبان .... و یکی در جان .... شکستن حصارهای بیرون ، شکستن مرزهای درون ، دلیر و دیوانه و .... بعد حیاتی نو ... یکی در جمع، یکی در فرد.
نه آب و هوایش و نه خلق و خوی مردمانش .... اقلیمی در دو سوی بیشینه ها ... نهایت شرارت ها ، نهایت شفقت ها!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر