جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ مرداد ۲۵, شنبه

در میانه ی دو کرانه ی بینهایت از مهر تا جنایت!

نصف شبی ناگهان از خواب پریدم و دارم فکر می کنم چطور یک کتاب در دست دو نفر تبدیل شده است به دو گونه ی متضاد از گفتار.

قرآن!
که در دست مولوی شد سرچشمه ی  کلام ِ عشق  و در دست قاضی لاجوردی مجوز داغ و درفش و شکنجه.
در دست سهروردی رساله اشراق و در دست محمد غزالی 
مشروعیت جنایت.
در دست حافظ دیوان عشق و در دست داعش تقدیس شقاوت.

سر شب مقاله ای در باره شخصیت قاضی لاجوردی خواندم . شکنجه شده ای که خود تبدیل به شکنجه گری مخوف شد . کسی که آیه ی "اولئک کالانعام بل هم اضل" قلب او را در برابر فریاد و درد و مرگ دیگری سخت کرد .

من وحشت زده ام و هزار صدا در سرم هم زمان در حال حرف زدن هستند. همه درباره یک کتاب.

قرآن!
کتابی در میانه ی دو کرانه ی بینهایت از مهر تا جنایت.






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر