جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ مرداد ۲۴, جمعه

نقطه G ( ناحیه G) ، افسانه یا واقعیت؟


یه کم بی پرده درباره بدن و امکانات خدادادی (طبیعی)  آن که حیف است به خاطر چیزهایی مثل خداترسی یا حجب و حیا در پرده غیب (ناشناخته ) بمانند و اسراف و اتلاف شوند!

در سنت و عرف و مذهب ، این ساختارهای سه گانه مرد محور، اغلب نیاز و لذت جنسی موضوعی ست مردانه .
در جوامع سنتی و مذهبی تمرکز روی توجه به نیازهای جنسی مرد در برابر نادیده گرفتن لذت جنسی زن در طول تاریخ آنقدر شدید و یک طرفه بوده است که حتی خود زنان هم در ناخودآگاهشان به این باور رسیده اند که لذت جنسی یک ضرورت و اولویت برای آنها نیست . اما این فقط یک باور تزریق شده به ذهن و ناخودآگاه از سوی ساختارهای مردانه سنت و مذهب است.
به یک دلیل ساده!
اگر واقعا نیاز و لذت جنسی در زنان ضعیفتر از مردان بود طبیعت در بدن آنها دو نقطه حساس جنسی برای  لذت ارگاسم و آن تجربه منحصر به فرد رهایی و آسودگی نمی ساخت.
کلیتوریس که باعث لذت و ارضای جنسی بیرونی می شود و
مهمتر از آن نقطه یا ناحیه G که اخیرا به لطف دنیای بی تعارف علم برای همگان روشن کرده است که ارگاسمی به مراتب شدیدتر و در نتیجه آرامش بخش تر را در بدن، ذهن و روان سبب می شود.

در حالیکه در جوامع سنتی و مذهبی  ارضای جنسی مردان دارای اهمیت تردید ناپذیری ست که برای حفظ سلامت روان و تمرکز ذهن  همه گونه امکانات یک طرفه حقوقی و عرفی هم برایشان در نظر گرفته شده است اما زنان از این قاعده مستثنی شده اند.
در این گونه جوامع به راحتی برای خشونت، پرخاشگری و عدم تمرکز مردان بهانه های جنسی تراشیده می شود اما از سوی دیگر رفتارهایی مثل نق زدن ، حسادت و بی ثباتی را جزئی از نهاد و طبیعت زن جا می زنند که فقط باید با صبر و بلند نظری مردانه با آن مماشات کرد و ساخت!

اما با توجه به شدت ارگاسم های گزارش شده (به لطف علم و آن پرده دریهای آگاهی بخش آماریش)  باید بلافاصله این فرض را مقابل جوامع سنتی و مذهبی  قرار  داد که اگر پرخاشگری مردان محصول عدم ارضای جنسی آنهاست پس نق زدن و کلافگی زنان هم می تواند محصول عدم ارضای جنسی آنها توسط همسران و شریک های جنسی شان باشد.

در دنیایی که علم جایی برای خالی بندی  نگذاشته است رقت انگیز است اگر هنوز مردانی بخواهند ،به همان شیوه های سنتی،  قدرت مردانه شان را با سایز آلت و غیرت و قلدری بسنجند در حالیکه از ارضای جنسی  همسر خود هم ناتوان مانده اند. واقعیت این است که قدرت و جاذبه  مردان ربط مستقیمی به توانایی آنها در ارضا جسمی و روانی زنان دارد. قدرتی که جز با شعور به رسمیت شناختن حق لذت جنسی دو سویه و درک نیاز های روانی متقابل حاصل نمی شود.

شعوری که البته برای حصول آن باید دست از خالی بندی برداشت و بیشتر به علم اعتماد کرد تا قصه ها و آموزه های عهد بوق.

تن با روان پیوندی تنگاتنگ دارد . روان آرام و آسوده در تن آرامش یافته است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر