یک اعتراف و یک هشدار :
وقتی به گذشته خودم نگاه می کنم انگار دو آدم رو می بینم.
دو آدم با دو ذهنیت کاملا متفاوت .
نقطه عطف این دو آدم، سفر به فرانسه بود.
در ایران ذهنم انباشته بود از اخبار و گزارش های رسانه های فارسی زبان خارج از ایران.
بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا و ....
ذهنم با عبارت ها و تعاریفی مثل :
خوشبخت ترین کشور جهان،
شادترین شهر دنیا،
پیشرفته ترین ، عقب افتاده ترین و ....
پر شده بود.
وقتی به گذشته خودم نگاه می کنم انگار دو آدم رو می بینم.
دو آدم با دو ذهنیت کاملا متفاوت .
نقطه عطف این دو آدم، سفر به فرانسه بود.
در ایران ذهنم انباشته بود از اخبار و گزارش های رسانه های فارسی زبان خارج از ایران.
بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا و ....
ذهنم با عبارت ها و تعاریفی مثل :
خوشبخت ترین کشور جهان،
شادترین شهر دنیا،
پیشرفته ترین ، عقب افتاده ترین و ....
پر شده بود.
صفت وقتی با «ترین» همراه می شه هیبتی تو خالی پیدا می کنه.
مفهوم ِ صفت با اضافه شدن «ترین» کم رنگ می شه ... بازاری می شه ... ابلهانه و بی مایه می شه .
البته که مفهومی به نام «شادی» وجود داره اما درست کردن متری برای اندازه گیری ِ شادی بیشتر به کار بیزینس می آید تا دیدن و شناختن.
بیزینس، میدان رقابت است ... جنگیدن.
«ترین» ضرورت ِ پیروز شدن در جنگ است و نه در صلح!
«ترین» واگراست و نه همگرا.
«ترین» در تضادی ماهوی با «مشاهده»، «دریافت» و «شناخت» است.
«شناخت» چنان که هست و نه چنان که دوست داریم «بنماید».
مفهوم ِ صفت با اضافه شدن «ترین» کم رنگ می شه ... بازاری می شه ... ابلهانه و بی مایه می شه .
البته که مفهومی به نام «شادی» وجود داره اما درست کردن متری برای اندازه گیری ِ شادی بیشتر به کار بیزینس می آید تا دیدن و شناختن.
بیزینس، میدان رقابت است ... جنگیدن.
«ترین» ضرورت ِ پیروز شدن در جنگ است و نه در صلح!
«ترین» واگراست و نه همگرا.
«ترین» در تضادی ماهوی با «مشاهده»، «دریافت» و «شناخت» است.
«شناخت» چنان که هست و نه چنان که دوست داریم «بنماید».
بر گردم به داستان.
«ترین» های پر هارت و پورت رسانه ای، ناخودآگاه تصاویر و تصوراتی معادل با واقعیت رو در ذهنم ساخته بود.
ایران رو در مرکز جهنم عالم می دیدم.
اروپا و آمریکا رو در مرکز بهشت.
تصورم از امریکا این بود:
سرزمینی پر ازماجرا و هیجان و شادی با آدم های خوش تیپ و خوشگل و شجاع.
عینهو براد پیت و آنجلینا جولی.
تصورم از فرانسه این بود:
همه روشنفکر و آزاد اندیش عینهو آلبرکامو و سیمون دبووار .
اما راستش اون چیزی که تا امروز دیدم بیشتر «قالب اندیشی» بوده تا «آزاد اندیشی».
رسانه و ساختار گرایی شدید، آزاد اندیشی رو بیشتر تبدیل به «قالب اندیشی» کرده.
این یه مشاهده شخصیه.
«ترین» های پر هارت و پورت رسانه ای، ناخودآگاه تصاویر و تصوراتی معادل با واقعیت رو در ذهنم ساخته بود.
ایران رو در مرکز جهنم عالم می دیدم.
اروپا و آمریکا رو در مرکز بهشت.
تصورم از امریکا این بود:
سرزمینی پر ازماجرا و هیجان و شادی با آدم های خوش تیپ و خوشگل و شجاع.
عینهو براد پیت و آنجلینا جولی.
تصورم از فرانسه این بود:
همه روشنفکر و آزاد اندیش عینهو آلبرکامو و سیمون دبووار .
اما راستش اون چیزی که تا امروز دیدم بیشتر «قالب اندیشی» بوده تا «آزاد اندیشی».
رسانه و ساختار گرایی شدید، آزاد اندیشی رو بیشتر تبدیل به «قالب اندیشی» کرده.
این یه مشاهده شخصیه.
خلاصه با این تصورات اومدیم فرانسه .
خوب،
چند ماه اول همه چیز نو و تازه و جالب بود .
ما هم ذوق زده.
انگار آدم ناخودآگاه دوست داره همش چیزهای مثبت رو ببینه .
عیب نداره ... بعضی ها وهم رو از واقعیت بیشتر دوست دارن.
در وهم می شه بهشت ساخت و امنیت ... ساخت و بهش دل بست.
این یه انتخاب شخصیه .
نقد وقتیه که آدم ها دوست دارن انتخاب های شخصیتون رو به عنوان قوانین کلی و جهان شمول تو شیپور جار بزنن.
ازش ده فرمان بسازن و قبا بسازن و سعی کنن بپوشونن به تن عالم و آدم.
این کار رو لطفا نکنین!
مضحکه است.
باور کنین هستن آدم هایی هم که نه دنبال بهشت هستن و نه دنبال امنیت.
دنبال «دیدن» هستن ... همونطور که هست و نه همونطور که دوست دارن باشه.
**********************************
همه این حرفا برای هشداری دوستانه:
مواظب باشید!
خیلی متکی به تصاویر تزریقی و تصاورات ساخته شده بر اساس تصاویر رسانه ای نباشید.
تجربه شخصی من از زندگی در اروپا کاملا متفاوت با تصور اولیه ام از اروپا ست.
در ایران قائل به تعاریفی نظیر « کشورهای پیشرفته و عقب افتاده و اینا » بودم اما اینجا مشاهده شخصی ام تمام اون تعاریف رو بهم ریخت.
خوب،
چند ماه اول همه چیز نو و تازه و جالب بود .
ما هم ذوق زده.
انگار آدم ناخودآگاه دوست داره همش چیزهای مثبت رو ببینه .
عیب نداره ... بعضی ها وهم رو از واقعیت بیشتر دوست دارن.
در وهم می شه بهشت ساخت و امنیت ... ساخت و بهش دل بست.
این یه انتخاب شخصیه .
نقد وقتیه که آدم ها دوست دارن انتخاب های شخصیتون رو به عنوان قوانین کلی و جهان شمول تو شیپور جار بزنن.
ازش ده فرمان بسازن و قبا بسازن و سعی کنن بپوشونن به تن عالم و آدم.
این کار رو لطفا نکنین!
مضحکه است.
باور کنین هستن آدم هایی هم که نه دنبال بهشت هستن و نه دنبال امنیت.
دنبال «دیدن» هستن ... همونطور که هست و نه همونطور که دوست دارن باشه.
**********************************
همه این حرفا برای هشداری دوستانه:
مواظب باشید!
خیلی متکی به تصاویر تزریقی و تصاورات ساخته شده بر اساس تصاویر رسانه ای نباشید.
تجربه شخصی من از زندگی در اروپا کاملا متفاوت با تصور اولیه ام از اروپا ست.
در ایران قائل به تعاریفی نظیر « کشورهای پیشرفته و عقب افتاده و اینا » بودم اما اینجا مشاهده شخصی ام تمام اون تعاریف رو بهم ریخت.
سلام. واقعاً همینطوره. نباید تحت تأثیر تبلیغات بود. متأسفانه ما بیشتر تحت تأثیر بخش هیجانی مغزمون هستیم، تا حقایق اطرافمون.
پاسخحذف