جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

دلتنگی و فقر فسفری!

عجیبه ولی اتفاق می افته.
یه روز، یهو متوجه می شین که دیگه دلتون برای هیچی و هیچکس تنگ نمی شه .
یه روز یهو متوجه می شین که همه اون چیزها و کسانی که این همه براشون دلتنگی می کردین و بی تابی، چقدر محو شدن و مبهم .... درست مثل یه خواب که باید زور بزنین تا جزءیاتش یادتون بیاد.
و این عجیبه ... خیلی عجیب.
باورم نمی شه که دیگه حتی دلم برای چلوکباب و قورمه سبزی هم تنگ نمی شه.
اینا رو به سلین می گم.
می گه:
باید موز بخوری. فسفر بدنت کم شده!

۱ نظر:

  1. می گه«آدمهایی که رنگ چشمها رو به یاد نیارند، مُردند»....

    پاسخحذف