امروز بیکاریم نشستیم تو خونه داریم در خصوص اسم خیابونی که ساکنش هستم سرچ می کنم.
Malville
شهر درد!
خدای من چه اسم با مسمایی.
این در واقع اسم یه روستاست در سی کیلومتری شمال غرب نانت.
تو ویکیپدیاش یه قسمت داره درباره شخصیت های این روستا.
دو تا شخصیت مهم داره!
یک مسئول تربیت و تزئین اسب های شوالیه ها در زمان جنگ های مذهبی و یکی دیگه که کاندید یه چیزی شده بوده همین چند سال پیش.
خلاصه حیرون این همه آب و تاب اطلاعاتی درباره روستای ِ «شهر درد» بودم که پیوندهای جادویی ِ دنیای ِ مجازی منو از درد ِ روستایی فقیر در بروتنی به درد ِ مردم فقیر در کنشی هنرمندانه رسوند و از خنده منفجر شدم.
هفده هنرمند برای جلب توجه مردم به وضعیت فقرا برهنه عکس گرفتن و شعارشون هم اینه:
«در پایین تنه هم شبیه هم هستیم!
به ما قدرت ِ کمک کردن دهید.»
در حالی که از خنده منفجر شده بودم، هزار چیز هم همزمان تو سرم منفجر شده بود.
مهمترینش این:
درک ِ فرهنگ برهنگی و برهنه شدن در اروپا.
درک این فرهنگ برای ما می تونه خیلی سخت باشه چون ریشه ی فرهنگی و تاریخیمون با پوشش و در پرده سخن گفتن همیشه همراه بوده.
مثل عرفان که کلی و رمزآلود و در پرده سخن می گه .
ما حتی صنایع ادبی برای این گرایش به پوشش داریم:
صنعت ِ ایهام، ابهام، کنایه
یعنی درست در نقطه مقابل سنت فکری، هنری و ادبی اروپا .
فلسفه در برابر عرفان،
فلسفه که همیشه گرایش به وضوح در حد امکان داره.
رمان در برابر شعر،
رمان که قصه ی عشق رو می گه در حالیکه شعر وصف ِ عشق رو می کنه.
نقاشی در برابر خطاطی،
نقاشی اروپا که از همون ابتدا میل به نمایش انحناهای ِ واقعی ِ همه اجزای بدن داشته در حالیکه خطاطی انحناهای اتنزاعی و گاه سخت اروتیک ِ کلمات هستن و نه کالبدها.
معمار کبیر یه وقتی فرمودن:
اگر بی حجابی تمدن است پس حیوانات متمدن ترین هستن>
روانش شاد باد اما من خلاف ایشون فکر می کنم، برهنگی هم می تونه منشا فرهنگی جایی دیگر باشه.
اروپا!
درست همونطور که پیش فرض های کاملا متضاد ِ ریمان با اقلیدس باعث پیدایش نوعی دیگه از ریاضیات شد.
ریاضیات ِ ریمانی.
می دونین،
من فکر می کنم ضروریه که فرهنگ برهنگی در اروپا رو درک کنیم . به دو دلیل:
1. حذف قضاوت های سطحی، شتاب زده، کلیشه ای و آزار دهنده درباره این فرهنگ
2. شناخت دقیق تر فرهنگی و اجتماعی خودمون که در تضاد کامل با این فرهنگه.
تضادی که می تونه به جای قضاوت های تحقیر آمیز باعث فهم بهتر خودمون و دیگری بشه .
کمک کنه متوجه این واقعیت بشیم که برهنگی چقدر با بستر تاریخی و فرهنگی ما بیگانه است و بنابراین روش های مبتنی بر برهنگی، که گاها بعضی ها به عنوان یک کنش اعتراضی اجتماعی انجام می دن، چقدر برای جامعه ما بیهوده و بلکه مخربه.
اروپا رو درک کنیم بدون ِ تقلید و
بدون ِ تحقیر.
این راه خوبی برای درک بهتر خودمون هست.
آسمون ریسمون بافتن رو کوتاه کنم.
به عکس ها نگاه کنین . خوش تیپ هستن smile emoticon .... و فراموش نکنیم که :
«همه در پایین تنه شبیه هم هستیم» :))
http://www.ledevoir.com/societe/actualites-en-societe/331367/se-denuder-pour-aider
Malville
شهر درد!
خدای من چه اسم با مسمایی.
این در واقع اسم یه روستاست در سی کیلومتری شمال غرب نانت.
تو ویکیپدیاش یه قسمت داره درباره شخصیت های این روستا.
دو تا شخصیت مهم داره!
یک مسئول تربیت و تزئین اسب های شوالیه ها در زمان جنگ های مذهبی و یکی دیگه که کاندید یه چیزی شده بوده همین چند سال پیش.
خلاصه حیرون این همه آب و تاب اطلاعاتی درباره روستای ِ «شهر درد» بودم که پیوندهای جادویی ِ دنیای ِ مجازی منو از درد ِ روستایی فقیر در بروتنی به درد ِ مردم فقیر در کنشی هنرمندانه رسوند و از خنده منفجر شدم.
هفده هنرمند برای جلب توجه مردم به وضعیت فقرا برهنه عکس گرفتن و شعارشون هم اینه:
«در پایین تنه هم شبیه هم هستیم!
به ما قدرت ِ کمک کردن دهید.»
در حالی که از خنده منفجر شده بودم، هزار چیز هم همزمان تو سرم منفجر شده بود.
مهمترینش این:
درک ِ فرهنگ برهنگی و برهنه شدن در اروپا.
درک این فرهنگ برای ما می تونه خیلی سخت باشه چون ریشه ی فرهنگی و تاریخیمون با پوشش و در پرده سخن گفتن همیشه همراه بوده.
مثل عرفان که کلی و رمزآلود و در پرده سخن می گه .
ما حتی صنایع ادبی برای این گرایش به پوشش داریم:
صنعت ِ ایهام، ابهام، کنایه
یعنی درست در نقطه مقابل سنت فکری، هنری و ادبی اروپا .
فلسفه در برابر عرفان،
فلسفه که همیشه گرایش به وضوح در حد امکان داره.
رمان در برابر شعر،
رمان که قصه ی عشق رو می گه در حالیکه شعر وصف ِ عشق رو می کنه.
نقاشی در برابر خطاطی،
نقاشی اروپا که از همون ابتدا میل به نمایش انحناهای ِ واقعی ِ همه اجزای بدن داشته در حالیکه خطاطی انحناهای اتنزاعی و گاه سخت اروتیک ِ کلمات هستن و نه کالبدها.
معمار کبیر یه وقتی فرمودن:
اگر بی حجابی تمدن است پس حیوانات متمدن ترین هستن>
روانش شاد باد اما من خلاف ایشون فکر می کنم، برهنگی هم می تونه منشا فرهنگی جایی دیگر باشه.
اروپا!
درست همونطور که پیش فرض های کاملا متضاد ِ ریمان با اقلیدس باعث پیدایش نوعی دیگه از ریاضیات شد.
ریاضیات ِ ریمانی.
می دونین،
من فکر می کنم ضروریه که فرهنگ برهنگی در اروپا رو درک کنیم . به دو دلیل:
1. حذف قضاوت های سطحی، شتاب زده، کلیشه ای و آزار دهنده درباره این فرهنگ
2. شناخت دقیق تر فرهنگی و اجتماعی خودمون که در تضاد کامل با این فرهنگه.
تضادی که می تونه به جای قضاوت های تحقیر آمیز باعث فهم بهتر خودمون و دیگری بشه .
کمک کنه متوجه این واقعیت بشیم که برهنگی چقدر با بستر تاریخی و فرهنگی ما بیگانه است و بنابراین روش های مبتنی بر برهنگی، که گاها بعضی ها به عنوان یک کنش اعتراضی اجتماعی انجام می دن، چقدر برای جامعه ما بیهوده و بلکه مخربه.
اروپا رو درک کنیم بدون ِ تقلید و
بدون ِ تحقیر.
این راه خوبی برای درک بهتر خودمون هست.
آسمون ریسمون بافتن رو کوتاه کنم.
به عکس ها نگاه کنین . خوش تیپ هستن smile emoticon .... و فراموش نکنیم که :
«همه در پایین تنه شبیه هم هستیم» :))
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر