جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۸, یکشنبه

ایران ، پارس ، پرشیا



عده ای کمر بستن تا همه سرمایه های تاریخی و فرهنگی این مملکت رو به هر بهانه ای ریشه کن کنند. چه بهانه های مذهبی و رسمی در دست قدرت حاکم و چه بهانه های قوم و قبیله ای وارداتی در دست خائنین تجزیه طلب.
بهانه جدید هم شعاری که گویا برای تیم ملی در یک نظر سنجی اینترنتی انتخاب شده.
و بار دستاویزی شده است برای مغلطه های قوم و قبیله ای و خلط واژه ها و موضوع ها لا به لای هم.
اینبار خلط کلمه فارس و پارس و معادل قرار دان این دو با هم!

اما روشن است که یین دو واژه  فارس و پارس تفاوت بسیاریست و  معادل قرار دادن آن ها اشتباهی ست عجیب . پارس قبل از هرچیز نام امپراطوری ست که معرف بخش بزرگی از سرمایه تاریخی این سرزمین است. فارس اما نام یک استان است و کلمه ای ست که به افرادی که زبان فارسی حرف می زنند داده شده است. زبانی که زبان رسمی و ملی کشور است و چنان گستره وسیع جغرافیایی را در بر می گیرد که هرگز نمی توان برای آن معنای قومی و نژادی را قائل شد.
امروز هدف کثیفی در لیست کاری عده ای  قرار گرفته.  
تجزیه ایران
.
برای رسیدن به این هدف اول تصمیم گرفته شده که کلمه پارس رو معنای قومی کنن
و موذیانه اون رو معادل فارس قرار بدهند.
 بعد که این کلمه مفهوم ملیش رو از دست داد و در حد یک کلمه قومی فروکاسته شد طبیعیه که آسانتر می شه حساسیت های ملی رو از بین برد.
آسانتر می شه خلیج فارس رو خلیج عربی کرد
.
آسانتر می شه هر موضوع و مسئله ای  رو به زور قوم و قبیله ای کرد
.

کار به جایی رسیده که امروز بدیهیات رو هم وقیحانه زیر سئوال می برن و به واژه پارس و پرشیا ایراد قوم و قبیله ای می گیرن.
پارس معنای قومی نداره.
پارس یادآور امپراطوری بزرگ هخامنشیان است که همه فلات ایران رو در برداشته و بیشتر کشورهای غربی با تاریخ ایران با عنوان پارس و پرشیا آشنا هستند.

واژه های پارس و پرشیا واژه تاریخی هستند که در محافل بین المللی معرف پیشینه و سرمایه تاریخی این مملکت است. نادیده گرفتن این سرمایه ملی به دلایل و بهانه های قومی، جفا و خیانت به سرمایه های معنوی این سرزمین است.


آنها که امروز واژه پارس رو معنای قومی می کنند نه دغدغه آزادی دارن و نه عدالت برای مناطق مرزی .   اونها فقط در یک مسیر هستند.
مسیر خیانت به کشور
.
آگاهانه یا ناآگاهانه
.
بازیگر یا بازیچه این نمایش زشت
!


اما چند یادآوری برای آنانکه چشم دیدن این سرزمین رو ندارند  :

ایران یعنی  
فردوسی که زادگاهش خراسان هست ، اما زبانی رو زنده می کنه که اگه بخواهیم با تنگ نظری های وارداتی و  قوم و قبیله ای رایج امروز نگاهش کنیم باید اسم آن زبان می شد "پارتی "  و لابد معربش هم "فارتی" !
اما او اسم این زبان رو فارغ از تنگ نظری های قومی و جغرافیایی بی جا و دروغی همان فارسی نگه داشت


ایران یعنی
استاد شهرام ناظری کرد که اگرچه زبان مادریش کردی ست اما از دل و جان به زبان مام وطنش می خونه و دغدغه شاهنامه خوانی در موسیقی ایران داره.
ایران یعنی
مرحوم علامه طباطبایی که گرچه  آذری ست اما زبان مام وطن در تار و پود وجودش به کیش مهر آمیخته شده. 

ایران یعنی
علامه آذری تبار که به فارسی درباره  کیش مهر می سراید و استاد ناظری کرد تبار که آن را به جان و دل می خواند

شهرام ناظری:

من زمانی که کارم را شروع کردم نمی‌دانستم که اجرای «شاهنامه» چگونه است، این در حالی است که هیچ خواننده مطرحی هم در موسیقی کشورمان طی 100 سال گذشته «شاهنامه» نخوانده است. شش سال پیش اولین خواننده‌ای بودم که زنگ «شاهنامه‌» خواندن را به صدا درآوردم ولی به حمایت نیاز داشتم، به گروه‌های همراهی مانند نقالان، محققان و... ، ولی هیچ کدام از این‌ها فراهم نبود و با دست خالی و بدون حمایت، چند اثر «شاهنامه» مانند «ضحاک و کاوه آهنگر» را اجرا کردم.






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر