چند شب پیش، درست پیش از دیدن فیلم « خانه دختر» ، روی شبکه آرته میز گردی بود تحت عنوان
« زنان علیه زنان» .
خوب راستش در حال بشور و بروب بودم و خیلی به جزئیات بحث توجه نداشتم ، در مورد کمپین Me too و کمپین مخالف اون بود که باز هم از طرف زنان برنامه ریزی شده بود.
در هر صورت عنوان برنامه تو ذهنم حک شده بود.
با پرسشی بی پاسخ :
« اصلن زن بودن یعنی چه؟ ... هر کسی خودشه و جنسیت بخشی از «خود» است.
آیا جنسیت در ماهیت «خود» تا این حد موثر است که بتوان کلیتی به نام «زن» را در کنار یا در برابر دیگری که اتفاقا جنسیت او هم «زن» است قرار داد؟»
نمی دانم ! ... هنوز هم.
اما اگر قرار به چنین دسته بندی باشد بی شک فیلم «خانه دختر» را می توان نمونه ای ایرانی و تلخ از « زنان علیه زنان» قرار داد.
« زنان علیه زنان» .
خوب راستش در حال بشور و بروب بودم و خیلی به جزئیات بحث توجه نداشتم ، در مورد کمپین Me too و کمپین مخالف اون بود که باز هم از طرف زنان برنامه ریزی شده بود.
در هر صورت عنوان برنامه تو ذهنم حک شده بود.
با پرسشی بی پاسخ :
« اصلن زن بودن یعنی چه؟ ... هر کسی خودشه و جنسیت بخشی از «خود» است.
آیا جنسیت در ماهیت «خود» تا این حد موثر است که بتوان کلیتی به نام «زن» را در کنار یا در برابر دیگری که اتفاقا جنسیت او هم «زن» است قرار داد؟»
نمی دانم ! ... هنوز هم.
اما اگر قرار به چنین دسته بندی باشد بی شک فیلم «خانه دختر» را می توان نمونه ای ایرانی و تلخ از « زنان علیه زنان» قرار داد.
«خانه دختر» ماجرای مرگ یک عروس جوان درست در ساعتی پیش از مراسم عروسیش هست.
فیلم از ابتدا با طرح یک مرگ مشکوک این جاذبه رو ایجاد می کنه تا بیننده ماجرا رو تا پایان دنبال کنه .
و پایان چون یک سیلی محکم و آشنا ست از دست زنی به پیکر زنی دیگر .
چطور زنی که روزی خودش قربانی یک سنت بی اندازه مرتجعانه ، تحقیرآمیز و زشت بوده حالا نگهبان و مجری همون جنایت برای دیگری می شه!
چطور سنت هایی ارتجاعی می تونن به خیال خوشبختی ، مصیبت آفرینی کنن ... چطور از هیچ، می شه فاجعه آفرینی کرد ... چطور خوشبختی رو به خاطر هیچ می شه تبدیل به مصیبت کرد ... برای عزیزترین هامون ... فرزندانمون.
قربانی این سنت ها فقط زنان نیستن ، مردان هم هستن .
نه تنها عروست که پسرت ... هر دو.
شاید، زنان علیه زنان و یا شاید در مقیاسی دقیق تر :
قربانی علیه قربانی !
«خانه دختر» شاید از لحاظ سینمایی کامل و بی نقص نباشد اما تلنگری ست به سنت های ارتجاعی.
دوست دارم اشاره کنم به بازی رویا تیموریان که گرچه کوتاه است اما به خوبی ، خشونت پنهان در این نوع قربانی های قربانی کننده را به بیننده منتقل می کند.
فیلم از ابتدا با طرح یک مرگ مشکوک این جاذبه رو ایجاد می کنه تا بیننده ماجرا رو تا پایان دنبال کنه .
و پایان چون یک سیلی محکم و آشنا ست از دست زنی به پیکر زنی دیگر .
چطور زنی که روزی خودش قربانی یک سنت بی اندازه مرتجعانه ، تحقیرآمیز و زشت بوده حالا نگهبان و مجری همون جنایت برای دیگری می شه!
چطور سنت هایی ارتجاعی می تونن به خیال خوشبختی ، مصیبت آفرینی کنن ... چطور از هیچ، می شه فاجعه آفرینی کرد ... چطور خوشبختی رو به خاطر هیچ می شه تبدیل به مصیبت کرد ... برای عزیزترین هامون ... فرزندانمون.
قربانی این سنت ها فقط زنان نیستن ، مردان هم هستن .
نه تنها عروست که پسرت ... هر دو.
شاید، زنان علیه زنان و یا شاید در مقیاسی دقیق تر :
قربانی علیه قربانی !
«خانه دختر» شاید از لحاظ سینمایی کامل و بی نقص نباشد اما تلنگری ست به سنت های ارتجاعی.
دوست دارم اشاره کنم به بازی رویا تیموریان که گرچه کوتاه است اما به خوبی ، خشونت پنهان در این نوع قربانی های قربانی کننده را به بیننده منتقل می کند.
و در انتها اندکی پرحرفی:
مدت ها ست برای حفظ رابطه ام با فضای ایران، آخر هفته ها فیلم های روز سینما ایران رو می بینم و رمان های جدید ایرانی رو می خونم.
این آخر هفته چهار فیلم دیدم .
من همسرش هستم، پسرآدم و دختر حوا، نگار ، خانه دختر .
و خوب، اعتراف می کنم که تماشای فیلم « خانه دختر» چون سیلی سختی بود در پایان ِ دوره ِ این هفته ام.
گرچه پرداخت های سینمایی گاه ضعیف و پر نقص هستند اما بسیار باعث دلگرمی و امیدواری ست که موضوعات انتخابی اکثر فیلم ها، ملموس و اجتماعی هستند.
چون تلنگری حتی کوچک به ذهن بیننده.
حضور و محوریت زنان در سینمای امروز ایران بی سابقه است.
به قول امیر کبیر در فیلم «ناصرالدین شاه اکتور سینما»:
« سینماتوگراف آدم تربیت می کند. »
ایران سینما دارد و این موجب دلگرمی ست!
مدت ها ست برای حفظ رابطه ام با فضای ایران، آخر هفته ها فیلم های روز سینما ایران رو می بینم و رمان های جدید ایرانی رو می خونم.
این آخر هفته چهار فیلم دیدم .
من همسرش هستم، پسرآدم و دختر حوا، نگار ، خانه دختر .
و خوب، اعتراف می کنم که تماشای فیلم « خانه دختر» چون سیلی سختی بود در پایان ِ دوره ِ این هفته ام.
گرچه پرداخت های سینمایی گاه ضعیف و پر نقص هستند اما بسیار باعث دلگرمی و امیدواری ست که موضوعات انتخابی اکثر فیلم ها، ملموس و اجتماعی هستند.
چون تلنگری حتی کوچک به ذهن بیننده.
حضور و محوریت زنان در سینمای امروز ایران بی سابقه است.
به قول امیر کبیر در فیلم «ناصرالدین شاه اکتور سینما»:
« سینماتوگراف آدم تربیت می کند. »
ایران سینما دارد و این موجب دلگرمی ست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر