مرحله غم انگیز و هراس آوری در آموختن زبان دوم وجود دارد.
و آن وقتی ست که شما نه زبان دوم را درست صحبت می کنید و نه زبان اول خودتان را.
مفاهیم در ذهن می جوشند اما لفظ ها به خاطر نمی آیند .... نه به زبان دوم و نه به زبان اول.
به غاری تاریک می ماند پر از نجواهای محو و گنگ ... احساس و ادراک غلظت می گیرد، ابزار اما گم می شوند ... برهنه می مانید با تنی سخت حساس و آسیب پذیر ... بی واژه ها!
******
از سرشب مفهومی در ذهنم هست اما هنوز لفظش به خاطرم نیامده است.
ترسناک است!
و آن وقتی ست که شما نه زبان دوم را درست صحبت می کنید و نه زبان اول خودتان را.
مفاهیم در ذهن می جوشند اما لفظ ها به خاطر نمی آیند .... نه به زبان دوم و نه به زبان اول.
به غاری تاریک می ماند پر از نجواهای محو و گنگ ... احساس و ادراک غلظت می گیرد، ابزار اما گم می شوند ... برهنه می مانید با تنی سخت حساس و آسیب پذیر ... بی واژه ها!
******
از سرشب مفهومی در ذهنم هست اما هنوز لفظش به خاطرم نیامده است.
ترسناک است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر