صبح وقت دکتر داشتم.
یه تست عمومی برای گواهی سلامت.
کله صبح ساعت هشت و نیم بهم وقت داده بودن.
پاشدم تو تاریکی و سرما، خمیازه کشون رفتم اون ور شهر.
تو اتاق انتظار داشتم خمیازه می کشیدم که سروکله خانم دکتر پیدا شد.
سرحال و قبراق ( قبراق با همین ق هست یا غ؟)
گمونم اصالتا عرب بود.
خیلی خون گرم و با حال.
یه چاق سلامتی گرم کرد و گفت تشریف بیارین تو اتاق.
فکر می کردم حالا یه فشار خون می گیره و یه گوشی می ذاره رو قلبم تموم.
اما بردم تو یه اتاق کوچیک و خالی .
بهم گفت لباسهای بالات رو در بیار .
بعد که آماده شدی بیا بیرون.
منو بگی حالم خراب شد.
اصلن یکی از دلایلی که دکتر نمی رم همین بی ناموس بازیهاشونه.
رنگ از رخم پریده بود و با بغض و بدبختی و التماس بهش خیره شده بودم که یعنی کوتاه بیا.
اما با یه لبخند معنی دار تاکید کرد که همه ی لباس هات رو در بیاری ها!
بعد رفت بیرون.
تو اتاق یه چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم و هی فحش می دادم که این چی چیچی بود خوردم اومدم اینجا.
از پشت در صدام زد :
چه کار می کنی ؟
به چه زبونی داری فحش می دی؟!
از لحنش معلوم بود حسابی سرگرم شده.
با صورتی تا بناگوش سرخ شده اومدم بیرون.
اما خیلی حرفه ای نگاهش حتی یک میلیمتر هم از روی چشم هام پایین تر نرفت.
لبخندش اما پررنگ تر و شیطون تر شده بود.
پرسید :
اهل کجایی؟
به چه زبونی داشتی منو فحش می دادی؟
گفتم ایرانی هستم.
عکس و مکس ازم گرفت و بعد گفت برو لباس هات رو بپوش و دوباره بیا تو همین اتاق.
برگشتم پیشش پرسید:
آخرین باری که تست دهانه رحم دادی کی بوده؟
یاد مامان طفلکیم افتادم که زبونش تو ایران مو در آورد تا منو راضی کنه برم معاینه های سلامت زنانه رو بدم اما آخرش نرفتم.
همیشه بهش می گفتم من بمیرم بهتر از اونه که تن به یه همچین بی ناموس بازی هایی بدم!
مامانم هم همیشه غر غر می کرد فقط قیافه و ادا اطفارت شبیه زن های تحصیلکرده است وگرنه هیچ فرقی با یک از پشت کوه برگشته ای که هیچی حالیش نیست نداری.
گمونم راست می گفت!
خلاصه
گفتم والا آخرین معاینه پزشکی من برمی گرده به همون موقع تولد پسرم.
که اون هم دیگه می زدن تو سرم می فرستادنم دکتر.
(جمله دوم رو البته با صدای بلند نگفتم.)
گفت :
خانم،
زنان بین بیست تا 65 سال باید هر سه سال این تست رو بدن.
این یکی از موفق ترین تست های معاینه زنانه که تا 80 درصد خطر سرطان دهانه رحم رو کاهش می ده.
چیزی نزدیک سی درصد مردم حامل ویروسی هستن به نام HPV که در بعضی ها ممکنه فعال بشه و باعث سرطان بشه.
بعد هم یه کاغذ درآورد و اسم چندتا دکتر زنان رو نوشت.
مثل سگ کتک خورده زوزه کردم و پرسیدم:
دادن این تست اجباریه؟
گفت : خوب اگه گواهی این تست رو نداشته باشین پلیس دستگیرتون نمی کنه اما از من بشنوید که اجباریه .... بسیار ضروری.
در اولین فرصت این کار رو انجام بدین.
بعد دوباره مهربون شد و با لبخند گفت:
درکت می کنم.
بعضی ها از اون تخت خوششون نمیاد اما باور کن عواقب احتمالی بعدیش خیلی ناخوشایندتر از اون چند دقیقه ایه که روی اون تخت دراز می کشی.
چشم هات رو ببند و برنامه آخر هفته ات رو بریز!
یه تست عمومی برای گواهی سلامت.
کله صبح ساعت هشت و نیم بهم وقت داده بودن.
پاشدم تو تاریکی و سرما، خمیازه کشون رفتم اون ور شهر.
تو اتاق انتظار داشتم خمیازه می کشیدم که سروکله خانم دکتر پیدا شد.
سرحال و قبراق ( قبراق با همین ق هست یا غ؟)
گمونم اصالتا عرب بود.
خیلی خون گرم و با حال.
یه چاق سلامتی گرم کرد و گفت تشریف بیارین تو اتاق.
فکر می کردم حالا یه فشار خون می گیره و یه گوشی می ذاره رو قلبم تموم.
اما بردم تو یه اتاق کوچیک و خالی .
بهم گفت لباسهای بالات رو در بیار .
بعد که آماده شدی بیا بیرون.
منو بگی حالم خراب شد.
اصلن یکی از دلایلی که دکتر نمی رم همین بی ناموس بازیهاشونه.
رنگ از رخم پریده بود و با بغض و بدبختی و التماس بهش خیره شده بودم که یعنی کوتاه بیا.
اما با یه لبخند معنی دار تاکید کرد که همه ی لباس هات رو در بیاری ها!
بعد رفت بیرون.
تو اتاق یه چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم و هی فحش می دادم که این چی چیچی بود خوردم اومدم اینجا.
از پشت در صدام زد :
چه کار می کنی ؟
به چه زبونی داری فحش می دی؟!
از لحنش معلوم بود حسابی سرگرم شده.
با صورتی تا بناگوش سرخ شده اومدم بیرون.
اما خیلی حرفه ای نگاهش حتی یک میلیمتر هم از روی چشم هام پایین تر نرفت.
لبخندش اما پررنگ تر و شیطون تر شده بود.
پرسید :
اهل کجایی؟
به چه زبونی داشتی منو فحش می دادی؟
گفتم ایرانی هستم.
عکس و مکس ازم گرفت و بعد گفت برو لباس هات رو بپوش و دوباره بیا تو همین اتاق.
برگشتم پیشش پرسید:
آخرین باری که تست دهانه رحم دادی کی بوده؟
یاد مامان طفلکیم افتادم که زبونش تو ایران مو در آورد تا منو راضی کنه برم معاینه های سلامت زنانه رو بدم اما آخرش نرفتم.
همیشه بهش می گفتم من بمیرم بهتر از اونه که تن به یه همچین بی ناموس بازی هایی بدم!
مامانم هم همیشه غر غر می کرد فقط قیافه و ادا اطفارت شبیه زن های تحصیلکرده است وگرنه هیچ فرقی با یک از پشت کوه برگشته ای که هیچی حالیش نیست نداری.
گمونم راست می گفت!
خلاصه
گفتم والا آخرین معاینه پزشکی من برمی گرده به همون موقع تولد پسرم.
که اون هم دیگه می زدن تو سرم می فرستادنم دکتر.
(جمله دوم رو البته با صدای بلند نگفتم.)
گفت :
خانم،
زنان بین بیست تا 65 سال باید هر سه سال این تست رو بدن.
این یکی از موفق ترین تست های معاینه زنانه که تا 80 درصد خطر سرطان دهانه رحم رو کاهش می ده.
چیزی نزدیک سی درصد مردم حامل ویروسی هستن به نام HPV که در بعضی ها ممکنه فعال بشه و باعث سرطان بشه.
بعد هم یه کاغذ درآورد و اسم چندتا دکتر زنان رو نوشت.
مثل سگ کتک خورده زوزه کردم و پرسیدم:
دادن این تست اجباریه؟
گفت : خوب اگه گواهی این تست رو نداشته باشین پلیس دستگیرتون نمی کنه اما از من بشنوید که اجباریه .... بسیار ضروری.
در اولین فرصت این کار رو انجام بدین.
بعد دوباره مهربون شد و با لبخند گفت:
درکت می کنم.
بعضی ها از اون تخت خوششون نمیاد اما باور کن عواقب احتمالی بعدیش خیلی ناخوشایندتر از اون چند دقیقه ایه که روی اون تخت دراز می کشی.
چشم هات رو ببند و برنامه آخر هفته ات رو بریز!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر