یه چیزی واستون از این عشق به مکانیکیم تعریف کنم، بامزه است.
آقا مدت ها بود این ماشین من یه مشکل اعصاب خوردکن داشت.
یهو خاموش می کرد.
متوجه شده بودم که معمولا وقتی یه خورده هوا گرم می شه یا خود ماشین گرم می کنه این مشکل بیشتر پیش میاد.
فکرکنین مثلا یهو سرچهار راه خاموش می کرد .. گاهی که ترافیک هم بود با قوطی کبریتمون یه راه بندونی درست می کردیم بیا و ببین .
گاهی وقتا ملت مجبور می شدن بیان ماشین رو هل بدن ما رو از وسط خیابون جمع کنن که راه بندون باز بشه . یه وضعی به خدا .
دوستان هی می گفتن اینو بفروش بره بابا ...چیه این سرطان.
اما خوب من دلم نمیومد.
می دونین،
با این ماشین تک و تنها دور ِ فرانسه رو چرخ زدم.
یار غار و رفیق گرمابه ام شده .. شاید مسخره به نظر برسه ولی واقعا یک علاقه عاطفی بهش پیدا کردم.
از شما چه پنهون اسمش رو هم گذاشتم « Ma Belle »
یعنی خوشگلم!
خلاصه سرتون رو درد نیارم یه دو سه ماهی می شه من درگیر اینم که بفهمم درد ِ خوشگلم چیه.
عشق مکانیکی هم که از پدرم دارم . می نشستم شبا تا دیروقت روی اینترنت و یوتیوب اینا سرچ می کردم دنبال عیب یابی های مکانیکی .
نهایتا به این نتیجه رسیدم که باس از پمپ بنزینش باشه.
می خواستم پمپ بنزینش رو عوض کنم دیدم قطعه گرونی هست.
رفتم پیش یک مکانیک که در واقع دوست ِ دوستم هست.
همون آقای مکانیکی که منو از کابوس ِ گیربکس پیچ شکسته نجات داد و برای گیربکس ماشینم پیچ پیدا کرد.
ازش پرسیدم پمپ بنزین دست دوم داره یا نه.
گفت دارم اما واس چی می خوای ؟
گفتم واس ماشینم.
گفت مطمئنی مشکل ماشینت از پمپ بنزینت هست؟
گفتم : نه کاملا اما تقریبا.
یه نگاه نگاهی بهم کرد و گفت :
اما من مطمئن نیستم خانم.
خوب سابقه ی خرابکاریم تو شکستن پیچ گیربکس رو هم می دونست دیگه .
با نهایت بزرگواری سوئیچ ماشینم روگرفت و یه نگاهی بهش انداخت و گفت :
خانم من تقریبا مطمئن هستم مشکل از کرنک شافت سنسور هست.
حرفی که زد برای من خیلی عجیب بود .
چون تو هیچکدوم از مقاله ها و ویدیوهای عیب یابی که دیده و خونده بودم برای این مشکل اشاره ای به این سنسور نشده بود.
ضمن اینکه کاربرد این سنسور هم به نظر می رسه ربطی به خاموش کردن ناگهانی ماشین نداره.
بهم پیشنهاد کرد قبل از تعویض پمپ، کرنک شافت سنسور رو برام عوض کنه.
هر دو قطعه گرون هستن.
مثل یه ریسک بود.
اون به من پیشنهاد تعویض قطعه ای رو می کرد که با توجه به تحقیق های من، منطقی نبود اما اون یه مکانیک حرفه ای هست.
خوب طبیعی هست که به تجربه اون بیشتر از فهم تئوریک خودم اعتماد کنم.
بهش گفتم باشه . قرار شد قطعه رو سفارش بده و یه هفته بعد برم پیشش .
اما من چند شب پیش، قبل از رفتن پیش مکانیک، خواب عجیبی دیدم که تردیدهام رو تشدید کرد.
خواب دیدم یک آقای مسن با قیافه ای که آدم رو یاد حضرت خضر می انداخت، با ریش بلند سفید و عینک ته استکانی، ملبس به لباس مکانیکی بدون اینکه یه کلام حرف بزنه داره پمپ بنزین ماشینم رو عوض می کنه.
صبح که از خواب بیدار شدم و خوابم یادم اومد به خودم گفتم:
ای بابا این پیر فرزانه که دیشب اومده بود تو خوابم داشت به زبون بی زبونی بهم می گفت ایراد از پمپ هست نه سنسور ... حالا چه کار کنم؟
به حرف کی گوش کنم ؟
به حرف اون آقای مکانیک در بیداری یا این پیر فرزانه در خواب .
امروز رفتم پیش مکانیک.
سنسور رو عوض کرد.
تو راه برگشت هیچ مشکلی ماشین نداشت.
دارم فکر می کنم خوب شد به اون پیر فرزانه ی پدرسوخته که اومده بود به خوابم و داشت به اشتباه می انداختم توجه نکردم و بیخودی پمپ بنزین رو عوض نکردم.
خدایی قیافه اش با اون سکوت ِ پر رمز و رازش خیلی فریبنده بود ... آدم فکر می کرد از بس چیزی می دونه اینقدر ساکته .... توخواب داشت قیافه ی اینایی که مرد عملن و نه مرد حرف رو واس ما بازی می کرد.
درست برعکس این آقای مکانیک خودمون که یک سره در حال حرف زدن و شوخیه ... آدم از دور می بینش خیال میکنه هیچی بارش نیست اما خدایی خیلی تو کارش وارده.
خلاصه خواستم بگم این پیرهای فرزانه ی پر رمز و راز دست از سر ما بر نمی دارن ... تو زندگی ِ بیداری گذاشتیمشون کنار سر از خواب هامون در آوردن و اغواگری می کنن.
با اون سکوت ها و نگاه های عاقل اندر سفیه و ادا اصول های پر رمز و راز شون.
خوشا همین مکانیک ِ پرحرف و شوخ طبع خودمون.
آقا مدت ها بود این ماشین من یه مشکل اعصاب خوردکن داشت.
یهو خاموش می کرد.
متوجه شده بودم که معمولا وقتی یه خورده هوا گرم می شه یا خود ماشین گرم می کنه این مشکل بیشتر پیش میاد.
فکرکنین مثلا یهو سرچهار راه خاموش می کرد .. گاهی که ترافیک هم بود با قوطی کبریتمون یه راه بندونی درست می کردیم بیا و ببین .
گاهی وقتا ملت مجبور می شدن بیان ماشین رو هل بدن ما رو از وسط خیابون جمع کنن که راه بندون باز بشه . یه وضعی به خدا .
دوستان هی می گفتن اینو بفروش بره بابا ...چیه این سرطان.
اما خوب من دلم نمیومد.
می دونین،
با این ماشین تک و تنها دور ِ فرانسه رو چرخ زدم.
یار غار و رفیق گرمابه ام شده .. شاید مسخره به نظر برسه ولی واقعا یک علاقه عاطفی بهش پیدا کردم.
از شما چه پنهون اسمش رو هم گذاشتم « Ma Belle »
یعنی خوشگلم!
خلاصه سرتون رو درد نیارم یه دو سه ماهی می شه من درگیر اینم که بفهمم درد ِ خوشگلم چیه.
عشق مکانیکی هم که از پدرم دارم . می نشستم شبا تا دیروقت روی اینترنت و یوتیوب اینا سرچ می کردم دنبال عیب یابی های مکانیکی .
نهایتا به این نتیجه رسیدم که باس از پمپ بنزینش باشه.
می خواستم پمپ بنزینش رو عوض کنم دیدم قطعه گرونی هست.
رفتم پیش یک مکانیک که در واقع دوست ِ دوستم هست.
همون آقای مکانیکی که منو از کابوس ِ گیربکس پیچ شکسته نجات داد و برای گیربکس ماشینم پیچ پیدا کرد.
ازش پرسیدم پمپ بنزین دست دوم داره یا نه.
گفت دارم اما واس چی می خوای ؟
گفتم واس ماشینم.
گفت مطمئنی مشکل ماشینت از پمپ بنزینت هست؟
گفتم : نه کاملا اما تقریبا.
یه نگاه نگاهی بهم کرد و گفت :
اما من مطمئن نیستم خانم.
خوب سابقه ی خرابکاریم تو شکستن پیچ گیربکس رو هم می دونست دیگه .
با نهایت بزرگواری سوئیچ ماشینم روگرفت و یه نگاهی بهش انداخت و گفت :
خانم من تقریبا مطمئن هستم مشکل از کرنک شافت سنسور هست.
حرفی که زد برای من خیلی عجیب بود .
چون تو هیچکدوم از مقاله ها و ویدیوهای عیب یابی که دیده و خونده بودم برای این مشکل اشاره ای به این سنسور نشده بود.
ضمن اینکه کاربرد این سنسور هم به نظر می رسه ربطی به خاموش کردن ناگهانی ماشین نداره.
بهم پیشنهاد کرد قبل از تعویض پمپ، کرنک شافت سنسور رو برام عوض کنه.
هر دو قطعه گرون هستن.
مثل یه ریسک بود.
اون به من پیشنهاد تعویض قطعه ای رو می کرد که با توجه به تحقیق های من، منطقی نبود اما اون یه مکانیک حرفه ای هست.
خوب طبیعی هست که به تجربه اون بیشتر از فهم تئوریک خودم اعتماد کنم.
بهش گفتم باشه . قرار شد قطعه رو سفارش بده و یه هفته بعد برم پیشش .
اما من چند شب پیش، قبل از رفتن پیش مکانیک، خواب عجیبی دیدم که تردیدهام رو تشدید کرد.
خواب دیدم یک آقای مسن با قیافه ای که آدم رو یاد حضرت خضر می انداخت، با ریش بلند سفید و عینک ته استکانی، ملبس به لباس مکانیکی بدون اینکه یه کلام حرف بزنه داره پمپ بنزین ماشینم رو عوض می کنه.
صبح که از خواب بیدار شدم و خوابم یادم اومد به خودم گفتم:
ای بابا این پیر فرزانه که دیشب اومده بود تو خوابم داشت به زبون بی زبونی بهم می گفت ایراد از پمپ هست نه سنسور ... حالا چه کار کنم؟
به حرف کی گوش کنم ؟
به حرف اون آقای مکانیک در بیداری یا این پیر فرزانه در خواب .
امروز رفتم پیش مکانیک.
سنسور رو عوض کرد.
تو راه برگشت هیچ مشکلی ماشین نداشت.
دارم فکر می کنم خوب شد به اون پیر فرزانه ی پدرسوخته که اومده بود به خوابم و داشت به اشتباه می انداختم توجه نکردم و بیخودی پمپ بنزین رو عوض نکردم.
خدایی قیافه اش با اون سکوت ِ پر رمز و رازش خیلی فریبنده بود ... آدم فکر می کرد از بس چیزی می دونه اینقدر ساکته .... توخواب داشت قیافه ی اینایی که مرد عملن و نه مرد حرف رو واس ما بازی می کرد.
درست برعکس این آقای مکانیک خودمون که یک سره در حال حرف زدن و شوخیه ... آدم از دور می بینش خیال میکنه هیچی بارش نیست اما خدایی خیلی تو کارش وارده.
خلاصه خواستم بگم این پیرهای فرزانه ی پر رمز و راز دست از سر ما بر نمی دارن ... تو زندگی ِ بیداری گذاشتیمشون کنار سر از خواب هامون در آوردن و اغواگری می کنن.
با اون سکوت ها و نگاه های عاقل اندر سفیه و ادا اصول های پر رمز و راز شون.
خوشا همین مکانیک ِ پرحرف و شوخ طبع خودمون.
:))))))) عجب!!!
پاسخحذفهمون بهتر که این پیر فرزانه رو رها کردی. معمولن هیچکدومشون گواهینامه ندارند و چیزی هم از دنیای ماشین ها سرشون نمیشه. نهایتش بتونه مثلن ادعا کنه که چشم سومت رو باز می کنه که با اونم دردی از ماشینت دوا نمیشه.
خدایی به این نکته توجه نکرده بودم که حضرت خضر که اصلن رانندگی نمی کنه چی برسه به مکانیکی
پاسخحذف:)