جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ دی ۹, سه‌شنبه

غوغای تازه و آب و شاید هم یه ناخونکایی برای ماهی گیری!

آق بهرام رادان تو فیس بوک شون پست گذاشتن:

«عكس از رضا جان معطريان، پاييز ١٣٨٠، اوايل شهرت
)
اگر قبل از شهرت بنا بود سوگندى ياد شود، من به شرفم سوگند ميخوردم كه با تمام وجود حافظ احساسات پاك شما باشم و اجازه ندهم هيچوقت علاقه به من باعث سرافكندگى تان شود، آمين...»
 گمونم که خوش تیپ مون به در گفته تا دیوار بشنوه  J
و من با خودم فکر می کنم :
دیگه واقعا همینو کم داریم که یه سوگند حرفه ای هم برای حفظ - باید ها و نبایدهای حریم هنر- هم تدوین بشه ... آآآآآآه از این واژه های کلی و تفسیر پذیر در قد و قواره های شخصی ...شرف؟!!!

و تو به من بگو با چنین واژه ها و سوگندهایی چه از هنر باقی می مونه ؟؟؟؟
هنر به خاطر همین که می تونه از ساختارها بی ملاحظه سلیقه ها عبور کنه هنره . 
برای خوش تیپ نوشتم :

« آق بهرام
احساس، احساسه . پاک و نجس نداره . چیزی که در مورد احساس می شه گفت در گرفتن - آتیش گرفتن - یا حفظ متانتشه. احساسی که در بگیره و فک کنه به صرف حساس بودن مالک عالم و آدامه هیچ جایی برای انتخاب شخصی و حریم شخصی باقی نمی ذاره . شما مواظب فردیت و حق انتخاب شخصی خودتون باشین قطعا بیشتر آزاده خواهید بود گرچه ممکنه کمتر عزیز و محبوب جماعت!
»

این عکس رو هم گذاشته .. هزار ماشاالله خیلی خوش تیپه خدایی :)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر