با اینکه قبلا هم گفتم اما
دوست دارم باز هم تکرار کنم که این گزارش های ساده ای که از کوچه و خیابون و
اتفاقات ساده اطرافم تو فیس بوکم می دم در واقع برای دادن یک تصویر واقعی و روزمره
از جامعه پیرامونم هست.
ما وقتی می تونیم معیار و قضاوت درستی از خودمون داشته باشیم که دیگری رو هم بتونیم ببینیم. دقیق و حتی المقدور فارغ از کلیشه های تبلیغاتی.
تلویزیون ها و رسانه ها معمولا تصاویرکلیشه ای و تک بعدی از جوامع می دن.
این یک نقصان کلی و جهانی ست که همه ازش شکایت می کنن و فقط شامل ایران و تصویر تک بعدی که از ایران داده می شه نیست.
با این توضیح تکراری اجازه بدین مشاهداتی رو باهتون به اشتراک بذارم.
شاید خیلی از ما ژاپنی ها رو مردمانی سنتی و متعصب به وطن می شناسیم. اما برای من جالبه که اینجا بعضی از دوستان ژاپنیم خیلی رک و ساده و جلو بقیه هم وطن هاشون از دلزدگی های فرهنگی شون حرف می زنن. تو یکی از کلاسهامون دو تا دانشجو ژاپنی داریم با دو طرز فکر کاملا متفاوت .
جالب اینجاست که وقتی استاد سئوالی از یکیشون در مورد ژاپن می کنه اون یکی دیگه همون پاسخ رو اما با جنبه های متفاوت و متضاد با دیگری دوباره تشریح می کنه. یعنی اگه یکیشون با نگاهی مثبت سنت یا فرهنگی از ژاپن رو تشریح می کنه اون یکی دیگه بلافاصله همون سنت رو با دیدی منفی توصیف می کنه. آخر کلاس هم همیشه به ژاپنی از هم خداحافظی می کنن.
موضوع جالب تر می شه وقتی آدم می بینه که این فقط خاص ژاپنی ها نیست و در سایر ملیت ها هم این دو گرایش به وضوح دیده می شه .
مثلا
لهستانی که آشکارا می گفت لهستان رو دوست نداره و بعد از هفت سال زندگی در ایرلند خودش رو یک ایرلندی معرفی می کنه. اون هم مقابل سایر هم کلاسی های لهستانی.
یا آمریکایی که آشکارا از کشورش دلزده و گریزانه اما بدون هیچ نگرانی از قضاوت بقیه خیلی واضح جلو هم وطن هاش با لهجه غلیظ آمریکایی می گه:
من یک فرانسوی هستم که انگلیسی رو قبل از فرانسه یاد گرفته!
و بقیه هم دوستانه و ساده باهش می زنن زیر خنده و اوکی می گن.
می دونین،
نکته ای که شخصا برای من به عنوان یک ایرانی در این مشاهدات جالب، تکان دهنده و حتی دردناکه اینه که :
ما چقدر آسون و بی رحمانه هم دیگه رو طرد می کنیم و بهم انگ بی ریشه و وطن فروش و خائن و مزدور می زنیم.
همین!
ما وقتی می تونیم معیار و قضاوت درستی از خودمون داشته باشیم که دیگری رو هم بتونیم ببینیم. دقیق و حتی المقدور فارغ از کلیشه های تبلیغاتی.
تلویزیون ها و رسانه ها معمولا تصاویرکلیشه ای و تک بعدی از جوامع می دن.
این یک نقصان کلی و جهانی ست که همه ازش شکایت می کنن و فقط شامل ایران و تصویر تک بعدی که از ایران داده می شه نیست.
با این توضیح تکراری اجازه بدین مشاهداتی رو باهتون به اشتراک بذارم.
شاید خیلی از ما ژاپنی ها رو مردمانی سنتی و متعصب به وطن می شناسیم. اما برای من جالبه که اینجا بعضی از دوستان ژاپنیم خیلی رک و ساده و جلو بقیه هم وطن هاشون از دلزدگی های فرهنگی شون حرف می زنن. تو یکی از کلاسهامون دو تا دانشجو ژاپنی داریم با دو طرز فکر کاملا متفاوت .
جالب اینجاست که وقتی استاد سئوالی از یکیشون در مورد ژاپن می کنه اون یکی دیگه همون پاسخ رو اما با جنبه های متفاوت و متضاد با دیگری دوباره تشریح می کنه. یعنی اگه یکیشون با نگاهی مثبت سنت یا فرهنگی از ژاپن رو تشریح می کنه اون یکی دیگه بلافاصله همون سنت رو با دیدی منفی توصیف می کنه. آخر کلاس هم همیشه به ژاپنی از هم خداحافظی می کنن.
موضوع جالب تر می شه وقتی آدم می بینه که این فقط خاص ژاپنی ها نیست و در سایر ملیت ها هم این دو گرایش به وضوح دیده می شه .
مثلا
لهستانی که آشکارا می گفت لهستان رو دوست نداره و بعد از هفت سال زندگی در ایرلند خودش رو یک ایرلندی معرفی می کنه. اون هم مقابل سایر هم کلاسی های لهستانی.
یا آمریکایی که آشکارا از کشورش دلزده و گریزانه اما بدون هیچ نگرانی از قضاوت بقیه خیلی واضح جلو هم وطن هاش با لهجه غلیظ آمریکایی می گه:
من یک فرانسوی هستم که انگلیسی رو قبل از فرانسه یاد گرفته!
و بقیه هم دوستانه و ساده باهش می زنن زیر خنده و اوکی می گن.
می دونین،
نکته ای که شخصا برای من به عنوان یک ایرانی در این مشاهدات جالب، تکان دهنده و حتی دردناکه اینه که :
ما چقدر آسون و بی رحمانه هم دیگه رو طرد می کنیم و بهم انگ بی ریشه و وطن فروش و خائن و مزدور می زنیم.
همین!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر