یک خاطره
مهمان خانه عزیزی بودم.
خانم ایرانی و همسر شان فرانسوی.
صحبت از زبان و تفاوت های بین دو زبان فرانسه و فارسی بود.
من جمله ای گفتم:
روح زبان فارسی انتزاعی و خیالی ست. مثل عرفان
روح زبان فرانسه عینی و مادی ست. مثل فلسفه
خانم نیمی از عمرش را در فرانسه گذرانده است با این حال با
لبخند و تکان سر تصدیق می کرد که متوجه معنای حرف من شده است . بعد از مدتی اما آقا
با حالتی که نشان از گیج شدن داشت گفت:
من متوجه این عبارت نمی شم . روح زبان یعنی چه؟
من و خانم بهم نگاه کردیم و من خطاب به خانم گفتم:
شما اینو متوجه می شی .
با لبخند گفت بله کاملا.
و بعد تلاش کرد توضیحی در مورد روح زبان بدهد اما به نظر بی
ثمر بود.
می دانید ،
آنها هر دو کاملا مسلط
به زبان فرانسه هستند اما روشن است که چیزی بیش از زبان در این میان دخیل بود. فرهنگ
که خود محصول یک روش فکری ست و آن روش فکری خود محصول یک نگاه به هستی ست.
زبان صرفا مجموعه ای از واژه ها و دستور های ساختاری نیست . زبان قبل از هر چیز
یک روش فکریست. زبان فرانسه برآمده از یک روش فکری جزئ بین ، تفکیک گر و عینی ست حال
آنکه زبان فارسی ساخته شده بر نگاهی کل بین،
خیال گرا و انتزاعی ست.
و این تفاوتی ست که بزرگترین چالش در ارتباط های فکری بین این دو زبان ایجاد می کند. پیش از همه ی آن مشقت های گرامری و لغوی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر