خسته و تیکه از سرکار برگشتم.
اما حتی یک ثانیه هم ذهنم از ایده ی «نه به بازار جهانی تسلیحات» رها نمی شه.
هر چه بیشتر می گذره ، بیشتر به اهمیت این ایده پی می برم.
می دونم دنیای بدون صنایع نظامی بیشتر به رویا شبیه اما همه چیز با رویا و تخیل شروع می شه.
این رویا داره تبدیل به ارمان زندگیم می شه ... حتی به وصیتم.
سه شبه دارم سعی می کنم با خواهرم تماس بگیرم اما اختلاف ساعت فرانسه و آمریکا اجازه نمی ده.
می خوام بهش توصیه کنم ، وصیت کنم فعالیت های فرهنگی - اجتماعیش رو در آمریکا متمرکز این ایده کنه.
در هر فرصتی ، جمعی مطرحش کنه.
اولین گام، مطرح کردنش هست.
باید حرف زد .... تکرار کرد ... منطق ماجرا ساده است با یک جمله ساده قابل گفتنه. این جمله :
نمی توان مدعی حقوق بشر بود و در عین حال تولید کننده و فروشنده ی تجهیزات ضد بشری!
می دونم بلافاصله به جای صنایع تسلیحاتی ، عبارت صنایع دفاعی رو جایگزین خواهند کرد و هزار جور آسمون ریسمون بهم می بافن اما صنایع دفاعی هر کشور نیازی به بازار فروش به سایر کشورها نداره.
برای همین اولین گام باید متمرکز روی «نه گفتن به بازار تسلیحات» باشه.
باید این ایده مطرح بشه تا شاید روزی دیگه شاهد این صحنه های رسوا و متناقض گونه نباشیم .
کدوم صحنه ها؟
این صحنه ها:
آقای اولاند رئیس جمهور کشور آزاد و دموکراتیک فرانسه ، مهد آزادی و دموکراسی و حقوق بشر ، جلو چشم همه دوربین ها سینه سپر کنه و با کبکبه و دبدبه بره به امارت جنگنده ی رافائل بفروشه .
می دونین،
این صحنه رسواست.
پر از تناقض.
بدتر از اون سکوت مردم باسواد و کتاب خون و مدافع حقوق بشر فرانسه ست.
مردمی که فکر می کنند صاحب ارزش های معنوی چون حقوق بشر و آزادی بیان هستند اما چرا این همه حساسیت اجتماعی شون ، این همه باسواد بودنشون ، این همه با فرهنگ بودنشون تا حالا نتونسته اونها رو متوجه این تناقض بنیادی در ایده ها با عملکردشون بشه؟
چرا؟
چرا نمی تونن ببینن که تا وقتی کشورشون در بازار جهانی اسلحه بین رتبه دوم و سوم با آمریکا و روسیه در رقابت هست نمی تونن، حق ندارن فکر کنن که مدافع حقوق بشر هستند.
دوست دارم تکرار کنم :
نمی توان مدعی حقوق بشر بود و در عین حال تولید کننده و فروشنده ی تجهیزات ضد بشری!
به همین سادگی و روشنی.
می دونم تو این دنیا عددی نیستم اما اینکه عددی نیستم مانع حرف زدنم نمی شه.
چیزی در ذهن و منطق عقلی من روز به روز روشنتر می شه.
و من فکر می کنم ما به عقل و احساس ، فارغ از این و آن، مسئول هستیم.
اگر کسی از دیدن صحنه های دلخراش آواراگان جنگی غمگین می شه به این احساس مسئول هست.
مسئولیتی که وجه عملیش با عقل تعیین می شه.
و عقل می گه:
نقطه شروع همه ی دغدغه های انسان امروز فارغ از باورها ، گرایشات سیاسی، شخصی و ... باید این باشه:
«نه به بازار جهانی تسلیحات!»
اما حتی یک ثانیه هم ذهنم از ایده ی «نه به بازار جهانی تسلیحات» رها نمی شه.
هر چه بیشتر می گذره ، بیشتر به اهمیت این ایده پی می برم.
می دونم دنیای بدون صنایع نظامی بیشتر به رویا شبیه اما همه چیز با رویا و تخیل شروع می شه.
این رویا داره تبدیل به ارمان زندگیم می شه ... حتی به وصیتم.
سه شبه دارم سعی می کنم با خواهرم تماس بگیرم اما اختلاف ساعت فرانسه و آمریکا اجازه نمی ده.
می خوام بهش توصیه کنم ، وصیت کنم فعالیت های فرهنگی - اجتماعیش رو در آمریکا متمرکز این ایده کنه.
در هر فرصتی ، جمعی مطرحش کنه.
اولین گام، مطرح کردنش هست.
باید حرف زد .... تکرار کرد ... منطق ماجرا ساده است با یک جمله ساده قابل گفتنه. این جمله :
نمی توان مدعی حقوق بشر بود و در عین حال تولید کننده و فروشنده ی تجهیزات ضد بشری!
می دونم بلافاصله به جای صنایع تسلیحاتی ، عبارت صنایع دفاعی رو جایگزین خواهند کرد و هزار جور آسمون ریسمون بهم می بافن اما صنایع دفاعی هر کشور نیازی به بازار فروش به سایر کشورها نداره.
برای همین اولین گام باید متمرکز روی «نه گفتن به بازار تسلیحات» باشه.
باید این ایده مطرح بشه تا شاید روزی دیگه شاهد این صحنه های رسوا و متناقض گونه نباشیم .
کدوم صحنه ها؟
این صحنه ها:
آقای اولاند رئیس جمهور کشور آزاد و دموکراتیک فرانسه ، مهد آزادی و دموکراسی و حقوق بشر ، جلو چشم همه دوربین ها سینه سپر کنه و با کبکبه و دبدبه بره به امارت جنگنده ی رافائل بفروشه .
می دونین،
این صحنه رسواست.
پر از تناقض.
بدتر از اون سکوت مردم باسواد و کتاب خون و مدافع حقوق بشر فرانسه ست.
مردمی که فکر می کنند صاحب ارزش های معنوی چون حقوق بشر و آزادی بیان هستند اما چرا این همه حساسیت اجتماعی شون ، این همه باسواد بودنشون ، این همه با فرهنگ بودنشون تا حالا نتونسته اونها رو متوجه این تناقض بنیادی در ایده ها با عملکردشون بشه؟
چرا؟
چرا نمی تونن ببینن که تا وقتی کشورشون در بازار جهانی اسلحه بین رتبه دوم و سوم با آمریکا و روسیه در رقابت هست نمی تونن، حق ندارن فکر کنن که مدافع حقوق بشر هستند.
دوست دارم تکرار کنم :
نمی توان مدعی حقوق بشر بود و در عین حال تولید کننده و فروشنده ی تجهیزات ضد بشری!
به همین سادگی و روشنی.
می دونم تو این دنیا عددی نیستم اما اینکه عددی نیستم مانع حرف زدنم نمی شه.
چیزی در ذهن و منطق عقلی من روز به روز روشنتر می شه.
و من فکر می کنم ما به عقل و احساس ، فارغ از این و آن، مسئول هستیم.
اگر کسی از دیدن صحنه های دلخراش آواراگان جنگی غمگین می شه به این احساس مسئول هست.
مسئولیتی که وجه عملیش با عقل تعیین می شه.
و عقل می گه:
نقطه شروع همه ی دغدغه های انسان امروز فارغ از باورها ، گرایشات سیاسی، شخصی و ... باید این باشه:
«نه به بازار جهانی تسلیحات!»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر