جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ مرداد ۱۴, چهارشنبه

هیروشیما و ناکازاکی، بمب اتمی برای پایان جنگ یا موش هایی برای آزمایشگاه های آمریکا


6 اوت سالگرد انهدام کامل هیروشیما توسط اولین بمب اتمی در دنیا توسط نیروی نظامی آمریکاست.
به همین مناسبت کانال ارته سری مستندهای فوق العاده جالبی رو درباره تاریخچه بمب اتم از دیشب شروع کرده.
مستند «هیروشیما، تاریخ واقعی»
HIROSHIMA, LA VÉRITABLE HISTOIRE
یکی از تکان دهنده ترین، وحشتناک ترین و جالب ترین مستندهایی ست که تا به امروز در عمرم دیدم.
خلاصه کردن این مستند ارزشمند در چند جمله غیر ممکنه.
باید دیدش!
تحمل همه ی صحنه های این فیلم فرای توان من بود. 
مجبور بودم روی صحنه هایی چشم ببندم.
و نوشتن درباره اش همچنان با فشار احساسی همراه ست.
با این حال هیچ جوری نمی تونم از بازگو کردن بخش هایی از این مستند چشم بپوشم.
ازتون درخواست دارم اگه مستند رو نمی تونید ببینید حداقل این متن رو تا آخر بخوانید.

محور مستند بازگویی مشاهدات مستقیم آدم هایی ست که در اون زمان درگیر این حمله هولناک بودند.
امریکایی و ژاپنی ..... هر دو.
سربازان، محققین و فرماندهان آمریکایی و چند زن و مرد مسن ژاپنی که در اون زمان کودک بودند و اغلب اعضای خانواده شون رو در این واقعه از دست دادند.

بمب در ساعت هشت و شانزده دقیقه و دو ثانیه صبح روز 6 اوت سال 1945 روی هیروشیما رها می شه
.
یکی از زیباترین ، سنتی ترین و غنی ترین شهرهای ژاپن ، به روایت ژاپنی ها.
قدرت تخریب بمب رو معادل پانزده هزار تن تی ان تی تخریب زده اند و موجب تخریب کامل هیروشیما و محیط اطرافش به شعاع 500 کیلومتر می شود.
در اولین لحظه برخورد بمب به زمین 75000 نفر از ساکنان هیروشیما در دم جان می بازند.
و البته اونها خوش شانس بودند!
مرگ های دردناک منتظر باقیماندگان بوده.
در اثر سختگی، تشعشعات رادیواکتیو ، انواع سرطان و گرسنگی.

فقط در عرض یک هفته پس از انفجار بمب، 50000 نفر از ساکنان اطراف هیروشیما به شمار جانباختگان اضافه می شه.
آمار دقیقی از تعداد واقعی قربانیان وجود نداره.
چه بخش بزرگی از مرگ و میرهای بعدا و در خلال زمان اتفاق می افته.

از اعداد و آمار که بگذریم سه نکته بسیار جالب در این مستند مطرح می شه
.
1.  تبلیغات آمریکا در مورد استفاده از بمب اتم به عنوان یک راه حل ناگزیر برای پایان دادن به جنگ و تسلیم شدن ژاپن.
با این جمله تبلیغاتی که
:
«اگه از بمب استفاده نکرده بودیم، جنگ ادامه پیدا می کرد و ملیون ها سرباز آمریکایی قربانی می شدند.»
پروپاگاندایی که همچنان ذهن بسیاری رو تحت تاثیر قرار داده.

درحالیکه برای ژاپن ارتشی برای ادامه جنگ باقی نمانده بود.
واقعیت اینه که جنگ با بمب اتمی تمام نشداما سهم آمریکا از دنیای شکست خورده بیشتر شد
.
در واقع آمریکا برای بالا بردن قدرت چانه زنی خودش  در مقابل شوروی دست به این  قدرت نمایی زد.
ژاپن رو بدون چک و چانه زدن از چنگ شوروی برای خودش بیرون کشید.
و البته خوراک آزمایشگاه های تحقیقاتی خودش رو هم تامین کرد.
این نظر شخصی من نیست. نظر تاریخدانان است.
ژاپن یک جزیره ایزوله بود.
از نظر سیاسی کاملا تنها.
متحدش ،شوروی ، داشت سر میز مذاکره با آمریکا روی تقسیمش چک و چانه می زد.
نه ارتشی براش باقی مانده بود و نه غذایی.
پیشاپیش شکست خورده بود.
اما با بمب اتم در واقع آمریکا ژاپن رو از چنگ شوروی بیرون کشید و دردسرهایی مثل دو کره رو برای خودش کم کرد.

2.
ادعای بالا را عملا رفتار آمریکا پس از اشغال ژاپن ثابت می کند.
ارتش آمریکا وارد ژاپن می شود و اولین چیزی که روی مخروبه های هیروشیما در عرض چند هفته می سازد یک مجتمع بزرگ تحقیقاتی است که در آن اجساد و زخمی های هیروشیما تبدیل به موش های آزمایشگاهی می شوند برای محققین آمریکایی
.
بدون هیچ کمک پزشکی. 
یکی از زنان سالخورده ژاپنی که در آن زمان دختر نوجوانی بوده است تعریف می کند:
من رو به مرکز تحقیقاتی بردند.
اول فکر می کردم برای درمان پزشکی ست اما به من گفتند:
خوب خانم جوان همه ی لباس هاتون رو دربیارید. 
بعد مرا به یک سالن بزرگ بردند که پر از آدم بود و به من نگاه می کردند.
چند دقیقه بیشتر نبود اما برای من به اندازه یک ابدیت بود.
سوختگی های بدنم رو نمایش دادند و بعد رهام کردند.
زن همچنان از یادآوری این خاطره معذب و دردمند بود.
علاوه بر این تعداد زیادی ژاپنی برای تحقیق به آمریکا برده می شوند.
مرد مسن ژاپنی تاکید می کرد که پس از انفجار بمب همه ما تبدیل به موش های آزمایشگاهی شدیم برای آمریکایی ها.

3. دردناک ترین قسمت مستند بخش پایانی آن بود
.
پروپاگاندای صلح و دوستی که پس از قتل عام هیروشیما و ناکازاکی در تلویزیون و رسانه های جمعی آمریکا شروع شد.
در یک برنامه زنده تلویزیونی در آمریکا، مرد ژاپنی را همراه با خانواده اش به برنامه آورده بودند. 
برای ابلاغ پیام دوستی و صلح آمریکا به مردم ژاپن.
مجری به مرد ژاپنی گفت:
ما امشب قصد سورپرایز شما رو داریم با یک مهمان ویژه.
سایه مردی از پشت پرده شروع به معرفی خود کرد.
پرده افتاد و مجری اعلام کرد که این مرد، خلبان همان هواپیمایی ست که بمب اتم را روی هیروشیما انداخت و امشب برای اظهار دوستی و صلح با ملت ژاپن اینجاست!
دو مرد با هم روبه رو شدند.
خلبان به صورت مرد ژاپنی نگاه نمی کرد.
چشمان مرد ژاپنی حیرت زده و دردمند بود.
دو مرد روی سن و در جو نمایش  با هم دست دادند.
خلبان زود سن را ترک کرد.
مرد ژاپنی روی سن تنها ماند.
تماشاگران دست می زدند.
با هیجان و حرارت.
ماموریت غیر ممکن ، ممکن شده بود!
پیام صلح و دوستی با بمب و کشتار.
این تکان دهنده ترین چیزی بود که تا به امروز در عمرم دیدم
.
شما رو دعوت می کنم به دیدن این مستند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر