جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ شهریور ۸, یکشنبه

«آوارگان جنگی، بحران اروپایی، تناقض غربی»

سیل آوارگان جنگ زده ی خاورمیانه به کشورهای اروپایی، این قاره را با بحران جدیدی روبه رو کرده است.
بحرانی که به باور نگارنده راه حل اساسی و دراز مدت آن فقط با تحریم ِ بازارهای جهانی اسلحه ممکن است.
هر چند که در عرصه ی بی رحم پول و سرمایه ، وارد کارزار شدن با یک بازار جهانی به منظور تخته کردن درش از در افتادن با دیو هفت سر هم سخت تر است اما این می تواند آغاز رویایی باشد برای همه ی آنان که دغدغه ی حقوق بشر یا کرامت انسان را دارند.
مهم نیست با چه ادبیاتی ، چه اعتقادی ، سکولار ، لائیک ، مذهبی ، با خدا ، بی خدا یا ....
مهم این است که بدانیم چه نقطه عمیق مشترکی بین همه ی آنان که هنوز گاهی دیگری را در خود می بینند وجود دارد.
برای همه ی آنان که از دیدن کودکان آواره هنوز چیزی درون قلبشان تیر می کشد و به راهی، روزنی ، امیدی می اندیشند.

احساسی مشترک می تواند منشائ اندیشه ای مشترک باشد و اندیشه مشترک منشائ حرکتی مشترک.
در سطح جهان.
توسط یکایک شهروندان.
فارغ از اینجایی و آنجایی.

حرکت جهانی ِ نه گفتن به بازار جهانی اسلحه.
وادار کردن دولت ها و حکومت ها از خارج شدن از این بازار ضد انسانی.
در این میان البته نقش شهروندان اروپایی و آمریکایی به دو دلیل پر رنگ تر و تعیین کننده تر است.
1. اروپا و آمریکا صاحبان اصلی صنعت و بازار جهانی اسلحه هستند.
2. اروپا و امریکا، به ادعا یا به واقعیت، مهد دموکراسی، آزادی بیان و حقوق بشر هستند.
وقتی شما خود را ساکن ِ مهد حقوق بشر می دانید مسئولیت های شما در آگاهی از گزاره ها، ربطه ها، سازوکارها و پیامدها هم ظریف تر و تعیین کننده تر می شود.

بر تک تک شهروندان اروپا و آمریکا است، آنان که ادعای دغدغه های حقوق بشری دارند،  که به جای آه کشیدن پای شوهای پر آب چشم تلویزیونی و برانگیخته شدن احساسات رقیقه شان یا حتی فکر کردن و حمایت از اسکان موقتی آواره ها به منشا آوارگی بیندیشند.

منشائ آوارگی فراگیر امروز تناقضی آشکار در سازوکار تمدن اروپایی- امریکایی ست.
تمدنی که ادعای حقوق بشر می کند اما در صف اول صنعت و بازار ضد بشری تسلیحات ایستاده است.


منطق ماجرا و مسئله بسیار ساده است.
و به طبع ان راه حل آن هم  ساده و روشن.
گرچه اجرای آن البته  پر از دشواری.
دشواری  که فقط با یک آگاهی فراگیر و احساس مسئولیت فردی در تک تک شهروندان اروپایی - آمریکایی قابل حل است.
رابطه بین جنگ و آوارگی با بازار جهانی تسلیحات، روشن است.
مثل هر بازار دیگری.
رابطه بین صنعت ، بازار و مصرف منطق ساده ای دارد.
ما کالایی را تولید می کنیم تا بفروشیم.
ما کالایی را نمی توانیم بفروشیم مگر برای آن بازار مصرفی داشته باشیم.
به جای واژه عمومی کالا ، تسلیحات جنگی را بگذارید.
اگر تسلیحاتی تولید نشود ، فروشنده ای هم برای آن نخواهد بود.
اگر فروشنده ای برای تسلیحات نباشد، خریدار و در نتیجه بازار مصرفی هم برای آن که جنگ است نخواهد بود.

واقعیت این است که :
حرکت های اجتماعی ِ ضد جنگ یا جنبش های صلح بدون مقابله با صنایع و بازار جهانی تسلیحات بی ثمر هستند.
 بدون مقابله ای فراگیر و در سطح شهروندی با بازار جهانی تسلیحات، نمی توان امیدی به شعارهای «نه به جنگ» و «آری به صلح» بست.
در واقع نقطه شروع صلح نه در «نه گفتن به جنگ» بلکه در «نه گفتن به بازار تسلیحات» است.

جهانی بدون بازار اسلحه، قطع و یقین جهانی آرام تر ، امن تر و به سامان تر خواهد بود.
جهانی با آوارگان کم تر.
قطع و یقین!
رویای «دنیای بدون صنایع نظامی» از رویای «دنیای بدون بازار تسلیحات» می گذرد.
دوست دارم تکرار کنم:
نمی توان مدعی حقوق بشر بود و در عین حال تولید کننده و فروشنده ی تجهیزات ضد بشری!

۱ نظر:

  1. تا حدودی موافقم. صنعت اسلحه سازی اگر نگیم تنها عامل اما میشه گفت از بازیگران اصلی چنین بحران هاییه. اما مطمئن نیستم با توقف کامل اون دست کم در وضعیت کنونی امکان برقراری صلحی جهانی بوجود بیاد. رابطه بین یک ایدئولوژی مخرب و صنعت اسلحه سازی رو بیشتر دو سویه میبینم. ایدئولوژی که به دنبال برتری و قدرته نیاز به اسلحه داره و صنعت اسلحه سازی هم نیاز به چنین تفکراتی داره. تصمینی وجود نداره با توقف اسلحه سازی دریک کشور و خلع سلاح شدنش امنیت و صلح لزومن براش باقی بمونه چون سرچشمه ی دیگه ی خشونت یعنی همون ایدئولوژی مخرب (که پیشتر احتمالن مسلح شده) میتونه تهدیدی از داخل یا خارج براش ایجاد کنه. البته نقطه ی آمال من هم اینه که دنیا به سمت مکانی بدون سلاح بره اما شاید در وضعیت کنونی یک نوع نظارت یکپارچه و جهانی خارج از چرخه ی اقتصاد بر روی این صنعت باید صورت بگیره. این صنعت تا به امروز بیشتر مخرب بوده اما بیا یک قدم عقب تر بریم. کدوم دولتی واقعن تا این حد نگرانه؟! سالهای ساله که دانشمندها دارند میگن صنایع آلاینده کره زمین رو با خطرات جدی مواجه کرده، یخ های قطبی آب شدند، جنگل ها کاهش پیدا کردند گونه های زیادی منقرض شدند اما نتیجه چی شد؟ مجوز حفاری نفت رو توی قطب شمال دادند!!! فعالان صلح سبز در حوزه سیاست های کلانی در اقلیتند و این متاسفانه یک واقعیت تلخه...


    بیشتر از پستت من حرف زدم معذرت میخوام :)

    پاسخحذف