دوباره درباره پنهان کاری و ضرورت مقابله
باهش :
پنهان کاری دو وجه داره.
1. شخصی،فرد، که پنهان کاری می کنه
2. اشخاصی، جمع، که پنهان کاری رو به شخص تحمیل می کنن.
در بسیاری موارد پنهان کاری ِ شخص نه ناشی از گره ها و تناقضات درونی بلکه ناشی از تبعیض ها، تناقضات و محدودیت های بیرونی هست.
جمع ... جامعه!
نقصان در جمع هست.
در فهم ِ جمع،
اخلاق جمع،
ساختارهای جمعی.
یک فهم و بینش کوچک و بسته در قالب های اخلاقی و مدنی خودش رو به شخص تحمیل می کنه.
قسمت دردناکش اینجاست که جمع فقط به اعتبار دارا بودن اکثریت فکری ناخودآگاه اعتباری اخلاقی هم پیدا می کند.
اینطور می شه که به طور مثال یک آدم هوس باز فقط به اعتبار داشتن گرایشی در نرم اکثریت اجازه و امکان زیر سئوال بردن اخلاق ، شخصیت ، اعتبار و حتی حق حیات افراد دیگه رو پیدا می کنه . مثلا حق حیات یک همجنس خواه رو.
گمونم این وضعیت به قدر کافی برای همه ی ما به لطف روزنامه هایی مثل کیهان و برادر شریعتمداری روشنه.
مهم نیست شما چه مسئله ای رو دارین نقد می کنین، مهم اینه که ژانر فکری برادر شریعتمداریها بلافاصله با زدن یک برچسب جنسی یا عقیدتی، که برای جامعه تابو هست ،قبل از اینکه فکر و نقد شما رو زیر سئوال ببره موجودیت شما رو زیر سئوال می بره.
واقعیت اینه که پنهان کاری در هر صورت از یک تناقض ناشی می شه.
تناقض بین یک موجودیت و یک محدودیت.
مهمه که توجه داشته باشیم این تناقض همیشه ناشی از درون شخص نیست بلکه ناشی از تناقضات ِ درون ِ فهم جمعی ست.
اینجاست که گفتن از پنهان کاری، شناخت دلایلش و مقابله باهش اهمیت پیدا می کنه.
در واقع آشکارسازی مثل یک فیلتر عمل می کنه.
فیلتری که تناقضات رو آشکار می کنه.
در پرده نگه داشتن به خلط جنس و ناجنس کمک می کنه.
به بدست آوردن اعتبارهای دروغی.
هیچکس به اندازه متقلب از پنهان کاری سود نمی بره.
باید از در پرده نگه داشتن دست برداشت قبل از هر چیز برای آشکار شدن تناقضات.
برای رسیدن به امکانی طبیعی تر برای حیات.
برای منظم تر شدن ذهن.
برای قرار گرفتن هر چیزی جای خودش.
برای اجتناب از خلط موضوعی.
بی تهدید، بی واهمه ، بی برچسب ، بی محدویت های تبعیض آمیز
***********************
شان نزول
داشتم دنبال یه موسیقی می گشتم، اتفاقی به این موسیقی رسیدم و یادم اومد که وضعیت همجنس خواه ها تا همین چند سال پیش تو خود همین اروپا چقدر سخت و بد و زشت بود.
زشتی که در جمع بود و نه در فرد.
و عجیب اینکه جمع، زشتی درون خودش رو به درون فرد نسبت می داد!
زمان خودش موسیقی و کلیپی پیشرو بود که تا حدی به تصویر سازی واقعیت کمک کرد.
واقعیت اینه که اگه اشخاصی جرات دست برداشتن از پنهان کاری رو پیدا نمی کردن هیچ چیز تغییر نمی کرد.
در این مورد فیلم فوق العاده
Milk
دیدنی هست.
https://www.youtube.com/watch?v=8mGBaXPlri8
پنهان کاری دو وجه داره.
1. شخصی،فرد، که پنهان کاری می کنه
2. اشخاصی، جمع، که پنهان کاری رو به شخص تحمیل می کنن.
در بسیاری موارد پنهان کاری ِ شخص نه ناشی از گره ها و تناقضات درونی بلکه ناشی از تبعیض ها، تناقضات و محدودیت های بیرونی هست.
جمع ... جامعه!
نقصان در جمع هست.
در فهم ِ جمع،
اخلاق جمع،
ساختارهای جمعی.
یک فهم و بینش کوچک و بسته در قالب های اخلاقی و مدنی خودش رو به شخص تحمیل می کنه.
قسمت دردناکش اینجاست که جمع فقط به اعتبار دارا بودن اکثریت فکری ناخودآگاه اعتباری اخلاقی هم پیدا می کند.
اینطور می شه که به طور مثال یک آدم هوس باز فقط به اعتبار داشتن گرایشی در نرم اکثریت اجازه و امکان زیر سئوال بردن اخلاق ، شخصیت ، اعتبار و حتی حق حیات افراد دیگه رو پیدا می کنه . مثلا حق حیات یک همجنس خواه رو.
گمونم این وضعیت به قدر کافی برای همه ی ما به لطف روزنامه هایی مثل کیهان و برادر شریعتمداری روشنه.
مهم نیست شما چه مسئله ای رو دارین نقد می کنین، مهم اینه که ژانر فکری برادر شریعتمداریها بلافاصله با زدن یک برچسب جنسی یا عقیدتی، که برای جامعه تابو هست ،قبل از اینکه فکر و نقد شما رو زیر سئوال ببره موجودیت شما رو زیر سئوال می بره.
واقعیت اینه که پنهان کاری در هر صورت از یک تناقض ناشی می شه.
تناقض بین یک موجودیت و یک محدودیت.
مهمه که توجه داشته باشیم این تناقض همیشه ناشی از درون شخص نیست بلکه ناشی از تناقضات ِ درون ِ فهم جمعی ست.
اینجاست که گفتن از پنهان کاری، شناخت دلایلش و مقابله باهش اهمیت پیدا می کنه.
در واقع آشکارسازی مثل یک فیلتر عمل می کنه.
فیلتری که تناقضات رو آشکار می کنه.
در پرده نگه داشتن به خلط جنس و ناجنس کمک می کنه.
به بدست آوردن اعتبارهای دروغی.
هیچکس به اندازه متقلب از پنهان کاری سود نمی بره.
باید از در پرده نگه داشتن دست برداشت قبل از هر چیز برای آشکار شدن تناقضات.
برای رسیدن به امکانی طبیعی تر برای حیات.
برای منظم تر شدن ذهن.
برای قرار گرفتن هر چیزی جای خودش.
برای اجتناب از خلط موضوعی.
بی تهدید، بی واهمه ، بی برچسب ، بی محدویت های تبعیض آمیز
***********************
شان نزول
داشتم دنبال یه موسیقی می گشتم، اتفاقی به این موسیقی رسیدم و یادم اومد که وضعیت همجنس خواه ها تا همین چند سال پیش تو خود همین اروپا چقدر سخت و بد و زشت بود.
زشتی که در جمع بود و نه در فرد.
و عجیب اینکه جمع، زشتی درون خودش رو به درون فرد نسبت می داد!
زمان خودش موسیقی و کلیپی پیشرو بود که تا حدی به تصویر سازی واقعیت کمک کرد.
واقعیت اینه که اگه اشخاصی جرات دست برداشتن از پنهان کاری رو پیدا نمی کردن هیچ چیز تغییر نمی کرد.
در این مورد فیلم فوق العاده
Milk
دیدنی هست.
https://www.youtube.com/watch?v=8mGBaXPlri8
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر