جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ فروردین ۱۱, دوشنبه

ماجراهای سرکلاس- کلاس متدلوژی و یک نیشگون کوچلو!


برای درس متدلوژی باید یه مقاله تحلیلی بنویسیم. انتخاب موضوع آزاده.
من این موضوع رو انتخاب کردم.
"
سیاست های خارجی اروپا مانعی در برابر توسعه دموکراسی در خاورمیانه"
استادمون زن میان سالی ست با روحیه ای سرزنده، ظاهری بسیار ساده و نگاهی تیز و منتقدانه.
موضوع رو که بهش گفتم یه نیشگون خیلی آروم از پشت دستم گرفت و با یه چشمک با حال و شیطون گفت:
خیلی داغه ها!
گفتم: کبابمون کردین دیگه که موضوع داغ فقط به ذهنمون میاد!
خندید اما پشت خندش ابهام و سوالی بود.
گفت:
البته قبول داری که اروپا واقعا قصدش کمک به دموکراسی بوده و هست ولی خوب بعضی وقت ها عملکردش نتیجه وارونه داشته.
من فقط لبخند زدم و ترجیح دادم حرفی نزنم . نگاهم کرد و با حالت آدمی که منتظر و علاقمند به شنیدن عقیده طرف مقابلش هست با احتیاط اضافه کرد:
مثلا در مورد شاه ایران. خوب شاه یه دیکتاتور بود دیگه. و اروپا در واقع یک دیکتاتور رو داشت نقد می کرد اما متاسفانه سیاست هاش باعث شد ایران گرفتار سیستم حکومتی و آدم هایی پیچیده تر و بدتر بشه.
مگه نه؟
من باز هم فقط لبخند زدم.
راستش برام جالب بود که اینقدر روشن از نقش و مسولیت غرب در ایجاد انقلاب ایران گفت
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر