این داستان صفحه مسی برای من خیلی جالب شده. راستش حتی جنبه
خنده دارش برای من خیلی بیشتر از تاسفش هست. یه عده کری رکیک می خونن . یه عده
دیگه باز عذرخواهی ادبی می کنن . آشی از کامنت ها که بین دو سویه عربده کشی و
دستمال کشی در نوسانه
بعد فکر کنین طرف ، مسی رو می گم، یهو از خواب بیدار شده با کلی کامنت رو به رو شده که احتمالا هیچ هم ازشون سر در نمیاره. با خودش گفته :
خدای من چی خبر شده ؟ اینا کین؟
بعد حالیش کردن که همش به خاطر هم گروهی تیم آرژانتین با ایرانه ! :)
صرفنظر از دری وریهای رکیک و ادبی که روی وال مسی در جریانه این ماجرا برای من جالبه چرا که از دید من داره یه روحیه خاص رو در بستر شرایط اجتماعی خاص و استثنایی بازتاب می ده.
روحیه ای عمیقا علاقمند به تبادل با پیرامون که اما سخت ایزوله و محروم و محدود شده .
یه روحیه خاص که در تنگناهای ارتباطی با دنیا از روزنه فیس غلیان پیدا کرده . یا به شکل یه عصبانیت زمخت انباشته شده که اگه کری نخونه خفه می شه و یا به شکل یه دستپاچگی خام و بی مورد که با چند صدتا کامنت همش نگران آبرو ریزی یه ملت و مملکته و دستپاچه هی در حال کپی پیست کامنت های عذرخواهی هست.
من فکر می کنم این رفتار قبل از هرچیز بازتاب دهنده شدت ایزوله شدن جامعه ایرانه.
ما ایزوله شدیم و از هر روزنی برای نشون دادن خودمون استفاده می کنیم . من این پدیده رو نه یه بحران اخلاقی که قبل از هر چیز یک فاجعه ی بسته شدن و ایزوله شدن جامعه ای می بینم که عمیقا مشتاق ارتباط با پیرامونش هست.
جامعه ما با همه ی طبقه های فکریش از تبادل با جهان محروم شده در حالیکه علاقه به تبادل یکی از اصلی ترین خصوصیات این جامعه ست .
از لات ها مون تا متفکر ها و روشنفکر هامون
ممنوعیت الکل و فقدان بار و کاباره در ایران هم مزید بر علت شده .
لات و لوت های مملکت جا برای تخلیه خودشون پیدا نمی کنن می ریزن سر دیوار مسی. این به این معنی نیست که همه ایران شدن عربده کش بلکه به این معنی هست که قشر عربده کش مقیاس و امکانی بزرگتر از اندازه واقعیش پیدا کرده.
این تلاش چندین ساله ی مخرب برای پوشاندن قبای رهبانیت و اخلاق و مامور امر به معروف و ... بر پیکر بی اخلاق ترین و لات ترین قشر جامعه هم باعث بالا رفتن ضریب تخریب این قشر شده . قبایی که خیلی تنگه برای چنین هیکل نافرمی انباشته از عقده ها و گره های روانی. این آدم ها هم به هر حال اوقات فراعتی دارن که به لطف حقوق و جیره و مواجب امکانات ارتباطی رو پیدا کرده و فیس هم حتما براش جذابه.
بعد فکر کنین طرف ، مسی رو می گم، یهو از خواب بیدار شده با کلی کامنت رو به رو شده که احتمالا هیچ هم ازشون سر در نمیاره. با خودش گفته :
خدای من چی خبر شده ؟ اینا کین؟
بعد حالیش کردن که همش به خاطر هم گروهی تیم آرژانتین با ایرانه ! :)
صرفنظر از دری وریهای رکیک و ادبی که روی وال مسی در جریانه این ماجرا برای من جالبه چرا که از دید من داره یه روحیه خاص رو در بستر شرایط اجتماعی خاص و استثنایی بازتاب می ده.
روحیه ای عمیقا علاقمند به تبادل با پیرامون که اما سخت ایزوله و محروم و محدود شده .
یه روحیه خاص که در تنگناهای ارتباطی با دنیا از روزنه فیس غلیان پیدا کرده . یا به شکل یه عصبانیت زمخت انباشته شده که اگه کری نخونه خفه می شه و یا به شکل یه دستپاچگی خام و بی مورد که با چند صدتا کامنت همش نگران آبرو ریزی یه ملت و مملکته و دستپاچه هی در حال کپی پیست کامنت های عذرخواهی هست.
من فکر می کنم این رفتار قبل از هرچیز بازتاب دهنده شدت ایزوله شدن جامعه ایرانه.
ما ایزوله شدیم و از هر روزنی برای نشون دادن خودمون استفاده می کنیم . من این پدیده رو نه یه بحران اخلاقی که قبل از هر چیز یک فاجعه ی بسته شدن و ایزوله شدن جامعه ای می بینم که عمیقا مشتاق ارتباط با پیرامونش هست.
جامعه ما با همه ی طبقه های فکریش از تبادل با جهان محروم شده در حالیکه علاقه به تبادل یکی از اصلی ترین خصوصیات این جامعه ست .
از لات ها مون تا متفکر ها و روشنفکر هامون
ممنوعیت الکل و فقدان بار و کاباره در ایران هم مزید بر علت شده .
لات و لوت های مملکت جا برای تخلیه خودشون پیدا نمی کنن می ریزن سر دیوار مسی. این به این معنی نیست که همه ایران شدن عربده کش بلکه به این معنی هست که قشر عربده کش مقیاس و امکانی بزرگتر از اندازه واقعیش پیدا کرده.
این تلاش چندین ساله ی مخرب برای پوشاندن قبای رهبانیت و اخلاق و مامور امر به معروف و ... بر پیکر بی اخلاق ترین و لات ترین قشر جامعه هم باعث بالا رفتن ضریب تخریب این قشر شده . قبایی که خیلی تنگه برای چنین هیکل نافرمی انباشته از عقده ها و گره های روانی. این آدم ها هم به هر حال اوقات فراعتی دارن که به لطف حقوق و جیره و مواجب امکانات ارتباطی رو پیدا کرده و فیس هم حتما براش جذابه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر