تا مدت ها حال آدم رو دگرگون می کنه ... مگه نه؟! ... مراسم ختم رو می گم ... لحظه ای که می ذارنش تو اون چاله گود ... تنهای ِ تنها ... کالبدی که دیگه تکان نمی خوره ... کالبدی که تو ازش خاطره هایی داری ... و یادت میاد که
این قطعی ترین ... قطعی ترین ... قطعی ترین واقعه ی زندگی ست!
قطعی ترین واقعه ی زندگی .... برای تو نیز! .... مرگ! ..... گذاشتن و گذشتن!
هر خبر ختمی تا مدت ها حالم رو دگرگون می کنه ... از زمین و زمان کنده می شم.
زندگی در نظرم یک هولوگرام می شه ... حجیم و میان تهی! ... و مدام به یاد میارم اون لحظه رو ... لحظه ی خودم رو ... لحظه ی قطعی خودم رو !
لحظه اي كه ناگهان زندگي رنگي ديگه می شه ...
همه اين روزها ي به ظاهر پايان ناپذير ناگهان در يك نقطه فشرده مي شن.
نقطه پايان....
هولوگرام حجيم و رنگارنگ زندگي مي شه يك نقطه.....يك ثانيه ...ثانيه پايان!
لحظه اي كه همه ي طعم هاي تلخ و شيرين ، بي مزه و بامزه ، بي رنگ و پر رنگ، پر درد و بي درد مي شه يك طعم ...طعم "گذاشتن و گذشتن"
خوش گذشتن ... بد گذشتن .... و در همه حال گذشتن .... در همه حال گذشتن!
حالم دگرگونه ... و بازصدایی که مدام زمزمه می کنه :
احمق مردا که دل در این دنیا بندد ....
این قطعی ترین ... قطعی ترین ... قطعی ترین واقعه ی زندگی ست!
قطعی ترین واقعه ی زندگی .... برای تو نیز! .... مرگ! ..... گذاشتن و گذشتن!
هر خبر ختمی تا مدت ها حالم رو دگرگون می کنه ... از زمین و زمان کنده می شم.
زندگی در نظرم یک هولوگرام می شه ... حجیم و میان تهی! ... و مدام به یاد میارم اون لحظه رو ... لحظه ی خودم رو ... لحظه ی قطعی خودم رو !
لحظه اي كه ناگهان زندگي رنگي ديگه می شه ...
همه اين روزها ي به ظاهر پايان ناپذير ناگهان در يك نقطه فشرده مي شن.
نقطه پايان....
هولوگرام حجيم و رنگارنگ زندگي مي شه يك نقطه.....يك ثانيه ...ثانيه پايان!
لحظه اي كه همه ي طعم هاي تلخ و شيرين ، بي مزه و بامزه ، بي رنگ و پر رنگ، پر درد و بي درد مي شه يك طعم ...طعم "گذاشتن و گذشتن"
خوش گذشتن ... بد گذشتن .... و در همه حال گذشتن .... در همه حال گذشتن!
حالم دگرگونه ... و بازصدایی که مدام زمزمه می کنه :
احمق مردا که دل در این دنیا بندد ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر