عزیزی فیلم «رقصنده با گرگ ها » را دیده بود و به سر ذوق پیدا کردن اسم سرخ پوستیش افتاده بود. دیدم چقدر اسم های سرخ پوستی خیال انگیز و توصیف گرند. بی هیچ تاملی ردیفی از اسم های سرخ پوستی عزیزان پیرامونم در ذهنم جرقه زد. بهش گفتم:
اسم سرخپوستی خودم رو بعدا می گم اما اسم سرخ پوستی خیلی ها رو می دونم :
اسم سرخپوستی خودم رو بعدا می گم اما اسم سرخ پوستی خیلی ها رو می دونم :
آقا بزرگم - خدا بیامرز ، خدا رفتگان همه
رو بیامرزه - :
«فحش دهنده به انگلیس»
پدر عزیزتر از جانم - که خدا سایه همه ی بابا
ها رو روی سر بچه ها حفظ کنه - یک عمر زندگیش رو گذاشت پای انقلاب و جنگ :
«مشت بر دهان آمریکا زننده»
مادرم -نفسم که عمری میوه پوسیده خورد تا
همیشه سهم بچه ها میوه تازه ها باشه :
«ایستاده بر فرق بهشت» ملفب به :
«تله کابین ِ انتقال دیگران از جهنم به بهشت»
«تله کابین ِ انتقال دیگران از جهنم به بهشت»
اسم مستعاری که اما خودش برای خودش برگزیده :
«خر به ای دنیا آمدیم و گاو از دنیا داریم
می ریم»
خواهر نازنینم که یک عمر تو صف مرغ و شیر
و شکر در دوران جنگ وایستاد و آب و دون برای بچه هاش برد خونه و اما هیچوقت خام
نشد و گول توطئه های دشمن رو نخورد:
«مشت بر دهان اسرائیل زننده»
داداشم نور چشمم که الهی سر همه ی داداش ها
ی دنیا سلامت باشه :
«مشت بر دهانش خورده»
یک کلوم گفت : رای من کجاست؟
خواهر کوچکترم که یهو سوار هواپیما شد و رفت اون سر دنیا :
اسم سرخ پوستی قبلی : «مشت بر سرش کوبیده شده» با قید : هر روز و همیشه -
اسم سرخ پوستی فعلی اش اما :
«رقصنده با زندگی در ینگه دنیا»
پدرم دلتنگ خواهرم است .... و خواهرم دلتنگ
پدرم
اما هیچکدام را راه به دیگری نیست .... چرا
؟؟؟؟؟
اسم سرخ پوستی من :
«اشک در چشمانش
درد در گلویش»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر