زمانه عوض می شه و اغلب فکر می کنیم با تغییر
زمانه همه چیز هم عوض می شه، آدم ها میان و می رن، نسلی تموم می شه ... منقرض!
اما ماه همیشه ماهه ... در همه دوران ها .. برای همه آدم ها.
و شاید خیلی از ما دیری نمی گذره که متوجه می شیم بعضی از آدم ها خاصیت ماه و خورشید رو دارن ... آدم هایی که چرخه دوران به ثقل وجودشون در چرخشه.
« بوسیدن روی ماه» درباره این نوع آدم هاست. آدم هایی که گویی میراث داران خورشید و ماه هستند روی زمین.
تنیده شده در تار و پود زندگی روزمره اما مصون از عارضه ی روزمرگی.
موتور محرک چرخه ی زندگی روزمره، آرام و بخشنده و سازگار.
آنهایی که در این جبر ناگزیر درست مثل ماه و خورشید در تکرار هستند اما همراه با سازش و بخشندگی و نه تسلیم یا عاصی ... نه درمانده یا شاکی.
« بوسیدن روی ماه» مثل یک تابلو نقاشی امپرسیونیستی، مملو از رنگ و نور، در ستایش زندگی ست هرچند با داستانی تلخ.
دو مادر که پس از بیست سال هنوز منتظر خبری از فرزندان مفقود الاثرشون هستند. با اینحال همراه با این انتظار تلخ و جانکاه،چرخه زندگی رو همچنان آرام و با دقت در چرخش نگه داشتن.
بازیهای یک دست و خوب بازیگران یکی از نقاط قوت فیلم است. در میان این مجموعه خوب بازیگری، دو نقش خاله فروغ - رابعه مدنی و نگار -شیدا خلیق- چشمگیر و عالی هستند.
صابر ابر بدون شک یک استعداد ناب بازیگری ست که نوید آینده درخشانی را می دهد.
موسیقی فیلم زیباست . با فیلم همراه می شود و نه سوار بر آن.
می توان فیلم را در جمله پایانی خاله فروغ - رابعه مدنی- توصیف کرد:
من و شما هم دیدنی هستیم ها!
با این قید که برای من :
آنها از همه دیدنی تر هستند.
و شاید خیلی از ما دیری نمی گذره که متوجه می شیم بعضی از آدم ها خاصیت ماه و خورشید رو دارن ... آدم هایی که چرخه دوران به ثقل وجودشون در چرخشه.
« بوسیدن روی ماه» درباره این نوع آدم هاست. آدم هایی که گویی میراث داران خورشید و ماه هستند روی زمین.
تنیده شده در تار و پود زندگی روزمره اما مصون از عارضه ی روزمرگی.
موتور محرک چرخه ی زندگی روزمره، آرام و بخشنده و سازگار.
آنهایی که در این جبر ناگزیر درست مثل ماه و خورشید در تکرار هستند اما همراه با سازش و بخشندگی و نه تسلیم یا عاصی ... نه درمانده یا شاکی.
« بوسیدن روی ماه» مثل یک تابلو نقاشی امپرسیونیستی، مملو از رنگ و نور، در ستایش زندگی ست هرچند با داستانی تلخ.
دو مادر که پس از بیست سال هنوز منتظر خبری از فرزندان مفقود الاثرشون هستند. با اینحال همراه با این انتظار تلخ و جانکاه،چرخه زندگی رو همچنان آرام و با دقت در چرخش نگه داشتن.
بازیهای یک دست و خوب بازیگران یکی از نقاط قوت فیلم است. در میان این مجموعه خوب بازیگری، دو نقش خاله فروغ - رابعه مدنی و نگار -شیدا خلیق- چشمگیر و عالی هستند.
صابر ابر بدون شک یک استعداد ناب بازیگری ست که نوید آینده درخشانی را می دهد.
موسیقی فیلم زیباست . با فیلم همراه می شود و نه سوار بر آن.
می توان فیلم را در جمله پایانی خاله فروغ - رابعه مدنی- توصیف کرد:
من و شما هم دیدنی هستیم ها!
با این قید که برای من :
آنها از همه دیدنی تر هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر