دیشب کانال آرته برنامه ای داشت درباره مسابقه
کاریکاتور هولوکاست در ایران.
یکی از شرکت کنندگان حرف جالبی زد. گفت این کار به هرحال می تونه به ما هم کمک کنه ببینیم حد تحمل مون چقدره.
این حرف به نظر من کاملا درسته.
برای رسیدن به همدلی لازم نیست همیشه همراه بود.
گاهی کارهایی که برای ما ظاهری ناخوشایند داره می تونه برای دیدن واقعیت، فهم یکدیگر و در نتیجه رسیدن به همدلی و بالا رفتن تحمل هامون، کمک بیشتری کنه.
واقعیت اینه که همونطور که در کشورهای اسلامی حساسیتی به نام پیامبر اسلام وجود داره در فرانسه هم حساسیت و خط قرمزی به نام هولوکاست وجود داره. قدیس سازی فقط صرف مذهب نیست. سیاست هم قدیس سازی های خودش رو داره. از جمله هولوکاست.
برای فهم بیشتر و عمیق تر غرب از خودش و دنیای پیرامونش، گاهی خوبه که آینه ای مقابلش گذاشته بشه. برگزاری مسابقه کاریکاتور هولوکاست در ایران مقابله ای بسیار هوشمندانه، خلاقانه و خالی از تنش های فیزیکی بود.
در هیاهوی بعد از ماجرای شارلی ابدو، به جز تظاهرات سازمان داده شده عده ای که سال هاست به نام اقدام خودجوش مردمی ماهیت شون برای همه شناخته شده است، ایران جزو معدود کشورهای اسلامی بود که مردمش کمترین واکنش های خود جوش(واقعی) تند و عصبی رو نشون دادن. حتی عده زیادی از نویسندگان و انجمن های ایرانی از داخل ایران در دفاع از آزادی بیان ابراز همراهی و همدلی کردن.
در بخش حکومتی هم بیانیه صادر شده وزارت امور خارجه تاکید درست و به جایی داشت بر جنبه «تحریک آمیز بودن» کاریکاتورها و نه صرفا توهین به مقدسات. برگزاری مسابقه هولوکاست پس از بیانیه وزارت امور خارجه، عملا به غرب این کمک رو کرد که نگاهی هم در آینه بندازه و معنای «تحریک آمیز» بودن رو درک کنه.
در برنامه دیشب همان شرکت کننده نکته دقیق دیگه ای رو هم عنوان کرد.
او گفت: اونها منظور ما رو نفهمیدن.
این کاملا درسته و دو طرفه. به نظر می رسه دنیای غرب و دنیای اسلام در سطح توده و نگاه عام دچار سوئ فهم های عمیقی از هم هستند.
وقتی خودم رو جای یک فرانسوی می ذارم، کاریکاتور کشیده شده روی اولین شماره شارلی ابدو، پس از ترور، به نظرم یک ابراز همدلی و همراهی میاد.
(تصویر پیامبر اسلام با علامت من شارلی هستم و چشمان اشک بار)
یعنی دارم می گم: من فهمیدم اونی که ترور کرد ربطی به اعتقاد تو و پیامبر تو نداشت. من تو رو به عنوان یه مسلمان از ترور جدا کردم و همچنان در دل جامعه و همراه با جامعه می بینم.
اما از طرف دیگه حساسیت و آزردگی یک مسلمان رو هم می فهمم.
در آموزه های اسلامی تصویر سازی اون هم به شکل کاریکاتور برای قدیسین ناپسنده . به خصوص برای پیامبر اسلام که شانی هویتی برای عده زیادی از مسلمانان داره. برای یک مسلمان - به طور عام - تصویر ظاهری پیامر آنقدر دارای شان و منزلت هست که در برابر خطوط اغراق آمیز کاریکاتوری، ذهنش در خطوط درهم و برهم زشت ظاهری متوقف می مونه و اصلا نمی تونه به لایه پیام و محتوی ای که یک فرانسوی با نگاه و ذهنیت خودش ساخته برسه.
تفاوت های فرهنگی عمیق هستند و چالش برانگیز. بهش تفاوت های زبانی رو هم اضافه کنید. گاه سهوا خیلی وقت ها هم عمدا . همراه با سوئ استفاده های سیاسی. سهم خواهی.
راهی ست پر مشقت راه رسیدن به همدلی. پر از خطر فرو افتادن به سوئ تفاهم و پرخاشگری. آینه مقابل هم گرفتن اما روشی ست آرام تر، متین تر، کارآمدتر!
یکی از شرکت کنندگان حرف جالبی زد. گفت این کار به هرحال می تونه به ما هم کمک کنه ببینیم حد تحمل مون چقدره.
این حرف به نظر من کاملا درسته.
برای رسیدن به همدلی لازم نیست همیشه همراه بود.
گاهی کارهایی که برای ما ظاهری ناخوشایند داره می تونه برای دیدن واقعیت، فهم یکدیگر و در نتیجه رسیدن به همدلی و بالا رفتن تحمل هامون، کمک بیشتری کنه.
واقعیت اینه که همونطور که در کشورهای اسلامی حساسیتی به نام پیامبر اسلام وجود داره در فرانسه هم حساسیت و خط قرمزی به نام هولوکاست وجود داره. قدیس سازی فقط صرف مذهب نیست. سیاست هم قدیس سازی های خودش رو داره. از جمله هولوکاست.
برای فهم بیشتر و عمیق تر غرب از خودش و دنیای پیرامونش، گاهی خوبه که آینه ای مقابلش گذاشته بشه. برگزاری مسابقه کاریکاتور هولوکاست در ایران مقابله ای بسیار هوشمندانه، خلاقانه و خالی از تنش های فیزیکی بود.
در هیاهوی بعد از ماجرای شارلی ابدو، به جز تظاهرات سازمان داده شده عده ای که سال هاست به نام اقدام خودجوش مردمی ماهیت شون برای همه شناخته شده است، ایران جزو معدود کشورهای اسلامی بود که مردمش کمترین واکنش های خود جوش(واقعی) تند و عصبی رو نشون دادن. حتی عده زیادی از نویسندگان و انجمن های ایرانی از داخل ایران در دفاع از آزادی بیان ابراز همراهی و همدلی کردن.
در بخش حکومتی هم بیانیه صادر شده وزارت امور خارجه تاکید درست و به جایی داشت بر جنبه «تحریک آمیز بودن» کاریکاتورها و نه صرفا توهین به مقدسات. برگزاری مسابقه هولوکاست پس از بیانیه وزارت امور خارجه، عملا به غرب این کمک رو کرد که نگاهی هم در آینه بندازه و معنای «تحریک آمیز» بودن رو درک کنه.
در برنامه دیشب همان شرکت کننده نکته دقیق دیگه ای رو هم عنوان کرد.
او گفت: اونها منظور ما رو نفهمیدن.
این کاملا درسته و دو طرفه. به نظر می رسه دنیای غرب و دنیای اسلام در سطح توده و نگاه عام دچار سوئ فهم های عمیقی از هم هستند.
وقتی خودم رو جای یک فرانسوی می ذارم، کاریکاتور کشیده شده روی اولین شماره شارلی ابدو، پس از ترور، به نظرم یک ابراز همدلی و همراهی میاد.
(تصویر پیامبر اسلام با علامت من شارلی هستم و چشمان اشک بار)
یعنی دارم می گم: من فهمیدم اونی که ترور کرد ربطی به اعتقاد تو و پیامبر تو نداشت. من تو رو به عنوان یه مسلمان از ترور جدا کردم و همچنان در دل جامعه و همراه با جامعه می بینم.
اما از طرف دیگه حساسیت و آزردگی یک مسلمان رو هم می فهمم.
در آموزه های اسلامی تصویر سازی اون هم به شکل کاریکاتور برای قدیسین ناپسنده . به خصوص برای پیامبر اسلام که شانی هویتی برای عده زیادی از مسلمانان داره. برای یک مسلمان - به طور عام - تصویر ظاهری پیامر آنقدر دارای شان و منزلت هست که در برابر خطوط اغراق آمیز کاریکاتوری، ذهنش در خطوط درهم و برهم زشت ظاهری متوقف می مونه و اصلا نمی تونه به لایه پیام و محتوی ای که یک فرانسوی با نگاه و ذهنیت خودش ساخته برسه.
تفاوت های فرهنگی عمیق هستند و چالش برانگیز. بهش تفاوت های زبانی رو هم اضافه کنید. گاه سهوا خیلی وقت ها هم عمدا . همراه با سوئ استفاده های سیاسی. سهم خواهی.
راهی ست پر مشقت راه رسیدن به همدلی. پر از خطر فرو افتادن به سوئ تفاهم و پرخاشگری. آینه مقابل هم گرفتن اما روشی ست آرام تر، متین تر، کارآمدتر!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر