خانوم فیلمی ست درباره مردان و زنان ... هر
دو جنس.
درباره مردها وقتی درهم شکسته می شوند و زن ها وقتی در نقطه درهم شکستگی مرد انگار تازه آغاز می شوند. آن هم در جامعه ای که نقش تکیه گاه مالی و موفقیت کاری برای مرد وظیفه ایست نانوشته اما مسلم فرض شده.
چنانکه اگر مردی در این نقش شکست بخورد گویی راهی جز فرار، اعتیاد و خودکشی برایش باقی نمی ماند.
فیلم راوی سه داستان موازی از سه زوج متعلق به سه طبقه اجتماعی متفاوت است که اما هر سه دچار یک بحران مشابه شده اند. درهم شکستگی مرد خانواده ناشی از شکست در ایفای نقش حک شده در ناخودآگاه مردان این جامعه.
نان آور بودن. ضرورت موفقیت مالی.
موفقیت مالی برای یک مرد در چنین جامعه ای دیگر یک موفقیت محسوب نمی شود بلکه یک وظیفه مسلم است که شکست در آن مساوی ست با ایجاد بحران در اصل وجود و باقی ماندن.
فیلم بدون اضافه گویی، ساده و روان پرده از این معضل و بلکه نقص جدی در جامعه نیمه سنتی- نیمه مدرن ایرانی بر می دارد.
معضل تعاریف نقش های سفت و سخت برای آدم ها.
در این فیلم نقش ضروری مرد در موفقیت مالی.
موازی و درهم تنیده با این نکته گویی درباره مردان، فیلم با ظرافت، نیازهای اصلی سه زن و قدرت آنها را نیز نمایش می دهد. زن هایی که انگار در نقطه درهم شکستگی مردانشان تازه شروع شده اند.
زنانی که قدرت ، انعطاف و نیازهایشان در هنگام بروز بحران برای مردانشان گویی تازه فرصتی برای بروز پیدا می کند.
زنانی که همراهی مردشان را می خواهند و نه صرفا تمکن مالی آنها را.
نیازی عمیق و زنانه که اما کمتر برای مردان در چنین جامعه تعریف شده ای قابل فهم و حتی باور پذیر است.
می توان چکیده ی این نیاز عمیق را در حرف ساده و روشن طوبی مشاهده کرد وقتی می گوید:
خسته هستم اما تنها نیستم ..... می ترسم تنها بشم!
خانوم فیلمی ست بی ادعا، بدون شعار، بدون زیاده گویی اما عمیق درباره هر دو جنس.
زنان همراه با مردان.
درباره مردها وقتی درهم شکسته می شوند و زن ها وقتی در نقطه درهم شکستگی مرد انگار تازه آغاز می شوند. آن هم در جامعه ای که نقش تکیه گاه مالی و موفقیت کاری برای مرد وظیفه ایست نانوشته اما مسلم فرض شده.
چنانکه اگر مردی در این نقش شکست بخورد گویی راهی جز فرار، اعتیاد و خودکشی برایش باقی نمی ماند.
فیلم راوی سه داستان موازی از سه زوج متعلق به سه طبقه اجتماعی متفاوت است که اما هر سه دچار یک بحران مشابه شده اند. درهم شکستگی مرد خانواده ناشی از شکست در ایفای نقش حک شده در ناخودآگاه مردان این جامعه.
نان آور بودن. ضرورت موفقیت مالی.
موفقیت مالی برای یک مرد در چنین جامعه ای دیگر یک موفقیت محسوب نمی شود بلکه یک وظیفه مسلم است که شکست در آن مساوی ست با ایجاد بحران در اصل وجود و باقی ماندن.
فیلم بدون اضافه گویی، ساده و روان پرده از این معضل و بلکه نقص جدی در جامعه نیمه سنتی- نیمه مدرن ایرانی بر می دارد.
معضل تعاریف نقش های سفت و سخت برای آدم ها.
در این فیلم نقش ضروری مرد در موفقیت مالی.
موازی و درهم تنیده با این نکته گویی درباره مردان، فیلم با ظرافت، نیازهای اصلی سه زن و قدرت آنها را نیز نمایش می دهد. زن هایی که انگار در نقطه درهم شکستگی مردانشان تازه شروع شده اند.
زنانی که قدرت ، انعطاف و نیازهایشان در هنگام بروز بحران برای مردانشان گویی تازه فرصتی برای بروز پیدا می کند.
زنانی که همراهی مردشان را می خواهند و نه صرفا تمکن مالی آنها را.
نیازی عمیق و زنانه که اما کمتر برای مردان در چنین جامعه تعریف شده ای قابل فهم و حتی باور پذیر است.
می توان چکیده ی این نیاز عمیق را در حرف ساده و روشن طوبی مشاهده کرد وقتی می گوید:
خسته هستم اما تنها نیستم ..... می ترسم تنها بشم!
خانوم فیلمی ست بی ادعا، بدون شعار، بدون زیاده گویی اما عمیق درباره هر دو جنس.
زنان همراه با مردان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر