جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۴ آذر ۲۸, شنبه

حکایت های رژین - دو هفته اقامت در ایران

این رفیق جهانگرد و با حالمون، رژین، یه سفر دو هفته ای هم به ایران داشته.
ازش پرسیدم ایران رو چطور دیدی؟
قبل از اینکه جواب بده تاکید کردم که:
لطفا اون تعارفات فرانسویت رو بذار کنار و تعریف های کلی نکن. برای من جالب تر اینه که بدونم چه چیزهایی برات ناخوشایند بود.
گفت:
ببین من فقط تو پاسپورتم فرانسوی هستم. سال هاست دور از فرانسه بودم و آداب اینجا رو ندارم.
بنابراین خیالت راحت باشه حرفی برای خوشایندت نمی زنم اما ایران از نظر من کشوریه با یه فرهنگ بزرگ.
قبل از اینکه ادامه بده قطعش کردم و گفتم:
ببین همین عبارت «فرهنگ بزرگ» خیلی کلی و مبهمه. به من بگو از نظر تو یه فرهنگ بزرگ یعنی چی؟
چه خصوصیاتی در یه سرزمین باید باشه که تو بتونی بگی اون سرزمین فرهنگ بزرگی داره؟

و یکی از جالب ترین و نکته بینانه ترین پاسخ ها رو ازش شنیدم.
گفت:
فرهنگ بزرگ یعنی فرهنگی که دارای  بیان هنری  در حوزه های مختلفه.
در غذا، 
در لباس،
در تزئین خانه،
در معماری و در سایر حوزه ها.
خوب من واقعا این بیان هنری رو در ایران دیدم.
دو هفته، زمان کافی برای شناخت عمیق یه جامعه نیست اما اولین تاثیری که من از سفرم به ایران گرفتم همین بود.
من خودم رو در جامعه ای دیدم که دارای بیان هنری هست.
به این اضافه کن پیشینه و تاریخ تمدن ایران رو که قدمت و سابقه داره.
حالا تو هی اصرار داری من چیزهای ناخوشایند رو بگم، باشه می گم اما نیاز به زمان دارم تا تو ذهنم بگردم و ببینم تو این دو هفته کنار اون همه موزه های جالبی که بازدید کردم و غذاهای خوشمزه ای که خوردم و معماری زیبایی که دیدم چی اذیتم کرد.
بهش گفتم خوب فکر کن!
بعد گفت:
هوا ... من تابستون رفتم تهران، خیلی گرم بود. 
حجاب ناراحت کننده بود برام. 
تو اون هوای گرم، روسری سر کردن سخته اما باز هم برام جالب بود که زن های ایرانی چقدر شال های قشنگ می پوشن. از یه اجبار ناخوشایند یه بیان هنری کشیده بودن بیرون. 
اونها زیبا و جذاب لباس می پوشن.

دوباره پرسیدم :
و دیگه؟ ... دیگه چه چیز ناخوشایندی دیدی؟
مردم چطوری بودن؟

گفت : من زبان فارسی بلد نیستم برای همین خیلی با مردم در ارتباط نبودم.
موزه های تهران به نظرم خیلی جالب بود ... مخصوصا اون موزه جواهرات که کنار سفارت سابق آمریکاست. پر بود از هنر جواهرسازی مدرن ایرانی.
اما در مجموع تهران شلوغ و خسته کننده بود. اگه دوباره برم ایران ترجیح می دم بیشتر وقتم رو تو اصفهان بگذرونم. یه شهر فوق العاده زیباست.

بعد اضافه کرد تاثیری که فرهنگ های مختلف روی آدم ها می ذاره متفاوته.
من سال ها کره بودم.
کره هم کشور جالبی هست با یه فرهنگ کاملا خاص اما خوب به روحیه من نساخت.
روحیه ی من با هوای خاورمیانه جوره.
بیشتر از همه سوریه .... سوریه کشوریه که خیلی دوست دارم ... یا شاید بهتره بگم دوستش داشتم چون دیگه چیزی ازش باقی نذاشتن!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر