جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۲ مهر ۱۵, دوشنبه

کلمه ها آینه ها ی بازتاب دهنده ی ظرافت های زندگی


دیشب بین خواب و بیداری با دور تند فیلم می دیدم ... یک فیلم ذهنی ... از زندگیهای پیرامونم
زندگی خودم ... زندگی دوست و آشنا ... زندگی آدم هایی

درمقابل دیدگان  ذهنم روزها مثل برق و باد ورق می خوردند .... و هیچ چیز از هیچ ساعتی باقی نمی موند
جز ......... جز "کلمه"

در میان انبوهی از روزمرگی ها که مثل  "اتر" ها ی تبخیر شده در فضا پراکنده شده بودند
تنها "کلمه" ها بودند که مانده بودند ... که می درخشیدند و روزمرگی ها رو جلوه ای داده بودند.
کلمه هایی  که دیده  بودم ...  دیده بودند ... لمس کرده بودیم!

بعد دیدم که "کلمه " قابلیت انتقال داره .... درست مثل پدیده های انتقال حرارت
انتقال حرارت ِتبادلی، همرفتی ، تابشی
سه گونه مختلف اما در هر سه با جنبش های ملکولی ... دیدگاه میکروسکوپی

می دونین،
من به اینجور فیلم های دور تند از "زندگی ها" دیدگاه ماکروسکوپی می گم
با دیدگاه ماکروسکوپی می شه کلیت ها رو دید
نیروها ....برآیندها .... پیامدها

و من دیشب "کلمه " رو دیدم
"کلمه" تنها نیروی غالب در میان انبوهی از اترهای تبخیر شونده بود

چکیده ی فیلم هایی که دیشب با دور تند در ذهنم دیدم ، صبح در جملات زیر به کلمه آمد:

تنها چیری که ارزش به دست آوردن داره " کلمه " است
چرا که آن تنها چیزیست که می تواند
تغییر دهد
منتقل شود
و باقی بماند


ذهنی که برخوردار از دایره لغات غنی تری است درست مثل لنزی ست که از رزولوشن بالاتری برخورداراست . دایره لغات غنی تر نه صرفا به معنی انباشت واژه ها بلکه به معنی
ادراک
کردن ... لمس کردن ... آمیختن ... آمیختن با  لایه های ظریف و جدیدی از  زندگی که در آینه واژه ها بازتاب پیدا می کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر