خویشتن داری و مماشات ایرانی ها در برابر مسائل اجتماعی بعضی وقت ها با انفعال گره زده می شود و بلافاصله از آن نتیجه گیری ها و تعمیم دهی های کلی مبنی بر رخوت و رکود جامعه ایرانی بیرون کشیده می شود. به نظر من اما این نگاههای کلی و تعمیم دهنده از ظرافت و دقت دید تهی ست و جزئیاتی در ان از قلم می افتد که گاهی از زاویه نگاه یک خارجی بهتر مشاهده می شود چرا که بیرون از متن ایستاده است و در نتیجه کلیات یک تابلوی اجتماعی را بهتر می تواند ببیند . اجازه دهید با ذکر یک مثال موضوع را روشنتر کنم:
دوست فرانسوی دارم که سالها در ایران زندگی کرده وبسیار علاقمند به ایران است طوری که حتی حاضر نیست جز در مواقع ضروری زبانی غیر از فارسی حرف بزند. برایم تعریف می کرد در ایران مزون لباس داشته و خیاطی می کرده است و یک بار با یکی از مشتری ها اختلاف پیدا می کند و حسابی دعوایش می شود. می گفت در حالیکه من هیچ راهی جز بحث و استدلال برای حل موضوع نمی دیدم و کارمان به داد و فریاد رسیده بود. دوست ایرانی دیگری امد و هر دوی ما را با یک سینی چایی و کلی ایشاالله و ماشاالله و شعر آرام کرد و به قضیه فیصله داد . برای او این روحیه ی مسامحه و قضا قدری ایرانی جالب ، آرامش بخش و گره گشاست .
به نظرم فارغ از قضاوت خوب و بد، هر ملتی خصوصیاتی دارد که در خودآگاهی تبدیل به یک قدرت و پتانسیل اجتماعی می شود و در ناآگاهی تبدیل به یک نقصان اجتماعی. شخصا ، در ایرانی ها دو خصوصیت برجسته دیده ام :
1. قدرت سازگاری با محیط و شرایط تحمیلی
که به نظر تحت تاثیر جغرافیا و همچنین حمله های پی در پی است که به این سرزمین شده . سازگاری راهی برای بقای مسالمت آمیز در سرزمینی ست که حمله و اشغال از چهار سوی جغرافیایش بخش بزرگی از تاریخش شده است .
حل مهاجم در خود!
شنیده ام که حتی احترام به سید ها یک راه حل خاص ایرانی ست برای حل کردن مسئله ی کودکان نامشروعی که پس از حمله اعراب به وجود آمده بودند. خصوصیت سازگاری اگرچه از سویی در معرض فرو افتادن به انفعال است اما از سویی دیگر می تواند بازتاب دهنده ظریف ترین ، مسالمت آمیزترین و صلح آمیز ترین روش ها در برابر خشونت و شقاوت باشد. یکی از برجسته ترین نمونه ها در سال های اخیر راهپیمایی سکوت مردم تهران پس از انتخابات 88 ست . یک نمونه عالی و بی نظیر که همراه با فهم ، آگاهی و صلح جویی مثالی فراموش نشدنی و قابل تامل در منطقه ی پر آشوب و تنش خاورمیانه را رقم زد .
2. روحیه استقلال طلبی
روحیه ای که ایران اشغال شده به دست اعراب را بعد از صدها سال دوباره و ققنوس وار ایران می کند با همان هویت خاص خودش. اتفاق بی نظیری که در سایر کشورهای اشغال شده به دست اعراب مسلمان تکرار نشد. حتی تمدن بزرگ مصر هم در برابر این هویت تحمیلی تسلیم شد و به قول محمد حسنین هیکل ، مصر امروز به عنوان یک کشور عربی شناخته می شود چون فردوسی نداشت!
و
به راستی که اوج این دو روحیه رو می توان در سربرآوردن مردی به نام فردوسی مشاهده کرد که با
کلمه ، کتاب ، سخن
و نه با مشت ، داد و خشونت ، زبان را و در نتیجه هویت را دوباره زنده کرد.
سکوت و سخن از یک جنس اند چنانکه داد و مشت و خشونت از یک جنس !
دوست فرانسوی دارم که سالها در ایران زندگی کرده وبسیار علاقمند به ایران است طوری که حتی حاضر نیست جز در مواقع ضروری زبانی غیر از فارسی حرف بزند. برایم تعریف می کرد در ایران مزون لباس داشته و خیاطی می کرده است و یک بار با یکی از مشتری ها اختلاف پیدا می کند و حسابی دعوایش می شود. می گفت در حالیکه من هیچ راهی جز بحث و استدلال برای حل موضوع نمی دیدم و کارمان به داد و فریاد رسیده بود. دوست ایرانی دیگری امد و هر دوی ما را با یک سینی چایی و کلی ایشاالله و ماشاالله و شعر آرام کرد و به قضیه فیصله داد . برای او این روحیه ی مسامحه و قضا قدری ایرانی جالب ، آرامش بخش و گره گشاست .
به نظرم فارغ از قضاوت خوب و بد، هر ملتی خصوصیاتی دارد که در خودآگاهی تبدیل به یک قدرت و پتانسیل اجتماعی می شود و در ناآگاهی تبدیل به یک نقصان اجتماعی. شخصا ، در ایرانی ها دو خصوصیت برجسته دیده ام :
1. قدرت سازگاری با محیط و شرایط تحمیلی
که به نظر تحت تاثیر جغرافیا و همچنین حمله های پی در پی است که به این سرزمین شده . سازگاری راهی برای بقای مسالمت آمیز در سرزمینی ست که حمله و اشغال از چهار سوی جغرافیایش بخش بزرگی از تاریخش شده است .
حل مهاجم در خود!
شنیده ام که حتی احترام به سید ها یک راه حل خاص ایرانی ست برای حل کردن مسئله ی کودکان نامشروعی که پس از حمله اعراب به وجود آمده بودند. خصوصیت سازگاری اگرچه از سویی در معرض فرو افتادن به انفعال است اما از سویی دیگر می تواند بازتاب دهنده ظریف ترین ، مسالمت آمیزترین و صلح آمیز ترین روش ها در برابر خشونت و شقاوت باشد. یکی از برجسته ترین نمونه ها در سال های اخیر راهپیمایی سکوت مردم تهران پس از انتخابات 88 ست . یک نمونه عالی و بی نظیر که همراه با فهم ، آگاهی و صلح جویی مثالی فراموش نشدنی و قابل تامل در منطقه ی پر آشوب و تنش خاورمیانه را رقم زد .
2. روحیه استقلال طلبی
روحیه ای که ایران اشغال شده به دست اعراب را بعد از صدها سال دوباره و ققنوس وار ایران می کند با همان هویت خاص خودش. اتفاق بی نظیری که در سایر کشورهای اشغال شده به دست اعراب مسلمان تکرار نشد. حتی تمدن بزرگ مصر هم در برابر این هویت تحمیلی تسلیم شد و به قول محمد حسنین هیکل ، مصر امروز به عنوان یک کشور عربی شناخته می شود چون فردوسی نداشت!
کلمه ، کتاب ، سخن
و نه با مشت ، داد و خشونت ، زبان را و در نتیجه هویت را دوباره زنده کرد.
سکوت و سخن از یک جنس اند چنانکه داد و مشت و خشونت از یک جنس !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر