جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۲ مهر ۲۸, یکشنبه

اسانس مردانه ، اسانس زنانه


یک مقدمه کوتاه :
گمانم هر آدمی خصوصیتی غالب دارد. خصوصیت غالب من جلب حس اعتماد آدم ها ست. به سرعت !
 آدم ها با من راحت  از خلوت ها یشان حرف می زنند. این خصوصیت به من شانس شنیدن قصه های بسیار زیادی را داده است.  آخرین قصه ای که شنیدم از دوستی در فضای اینترنتی بود. قصه ای از مردی که  درهای جدیدی را در ذهنم گشود.
***************
آرام و شمرده حرف می زند ... با ته رنگ تلخی از اندوه.
اندوه ِ یادآوری خاطره هایی تلخ و شیرین اما همواره عظیم  از عشق .  عشقی که به سودای ثروت ترک شد.
حسابگرانه ، فرصت طلبانه و شاید بی رحمانه! ... از دید من!

زن مرد را ترک می کند. عقل آینده نگر زن ضمانت مالی زندگی را به شوریدگی ِ بی چشم انداز عشق ترجیح می دهد . می رود  و در تنهایی سخت ِ زندگی مشترکی بی روح،  صاحب اموال بسیار می شود. اموالی  که هیچ از تلخی ِ تنهایی اش نکاسته است. زن در تنهایی خشک و بی روح اما مملو از اموالش به مرزهای جنون رسیده است .... خودش و همسر ش ... هر دو ! 

مرد قصه اش را بریده بریده تعریف می کند با مکث هایی که با خودم فکر می کنم شاید ناشی از بغض و اشک است.  از پشت میکروفن اسکایپ صدایش مهربان ومعصومانه  است . عکس پروفایلش اما مردانه و محکم و جدی به نظر می رسد .  این صدا ی معصوم  وحزین ِ  آن لاین  با آن تصویر جدی و محکم مردانه در ذهنم غوغایی  به پا کرده است . غوغایی از مشاهدات و خاطرات که گویی ناگهان و به سرعت دارند به هم پیوند می خورند.
او حرف می زند و هم زمان  دوباره این واقعیت را به وضوح می بینم که :

خیلی از مردها علی رغم ظاهر سفت و سخت و خشکشان درونی کاملا حساس ، لطیف و شکننده دارند چنانکه بعضی از زن ها علی رغم ظاهر ظریف و شکننده شان درونی خشک، بی احساس و حسابگر و این درست همان جایی ست که من مجبورمی شوم  قائل به چیزی به نام اسانس مردانه و اسانس زنانه باشم . دو اسانس بنیادی که فارغ از جنسیت در کالبدها جاری ست .
اسانس مردانه که حاوی خصوصیاتی چون  قدرت ، قاطعیت ، منطق ، فلسفه، تصمیم  و...  هست در کناراسانس زنانه که در خود خصوصیاتی چون  انعطاف ، تعلیق ،  شهود، عرفان ، تردید  و ... را دارد.

او حرف می زند و هم زمان در ذهنم آدم های پیرامونم  به سرعت مرور می شوند  با نگاهی جدید بر اساس اسانس و نه فقط جنسیت و این گمان پر رنگ می شود که :
آن هایی که بهره ای متناسب از هر دو اسانس را دارند  آدم هایی جذاب برای همه، هر دو جنس، هستند.  می بینم  که  کمبود اسانس مردانه  در زن ها یا کمبود اسانس زنانه در مردها باعث  نوعی ضعف  در شناخت و رابطه با جنس مخالف می شود .
او حرف می زند و در سرم  غوغایی ست از دیدن دوباره جهانی که دیده ام اینبار همراه با بعدی جدید که به سرعت با خودش پیوندهای جدیدی بین موضوعات ایجاد می کند.  از اسانس زنانه ی هنرایرانی در فرم ها و انحناهای خطاطی ومعماری گنبدها  تا نامردیهای ورزشی در فدراسیون فوتبال ایران، اسید پاشی ، زور گیری،  قلدری و ... پدیده هایی همه ناشی از کمبود اسانس مردانه در کالبد جامعه !

جامعه ای که ازشدت کمبود اسانس مردانه در ادعای مردانگی درجا می زند.

مرد باش! مردانه بازی کن! مرد و حرفش!  ... این همه دعوت به مردانه بودن از کجا می آید؟
ادبیات کوچه و خیابانمان  پر است از ادعای مردانگی . ادبیات کلاسیک مان پر است از داستان هایی در باب جوانمردی.
ادعا ی چیزی از کجا می آید ؟ از آنجا که فقدان آن چیز است!
 قصه های مکرر در باب جوانمردی از کجا می آید ؟  از آنجا که آرزوی معنای جوانمردی ست .
آرزوی جوانمردی از کجا می آید ؟ از آنجا که کمبود جوانمردی ست!
در فقدان معنا ست که نطفه سخن بسته می شود!

در فقدان اسانس مردانه است که فهم از مردانگی در عربده کشی و قلدری و انتقام جویی با اسید و ضربه چاقو محدود مانده است .
اجازه دهید در انتها جرات کنم و بدون قصد متهم کردن مردان مخاطب این متن، داستان تکراری از خلوت های زنانه ای را که به اندازه موهای سرم شنیده ام اینجا از تاریکخانه ی حریم های جنسی  زنانه و مردانه خارج کنم و با همه، فارغ از جنسیت، در میان بگذارم . به عنوان قدمی برای شناخت بیشترآنچه پیرامونمان می گذرد اما شاید کمتر خواست و اراده به  دیده یا شنیده شدن آنهاست .
قصه ی تکراری از عدم ارضای جنسی زنان ایرانی در کنار همسرانشان، شکایتی که به اندازه موهای سرم شنید ه ام. همسرانی که البته ظاهر مردانه غیر قابل تردیدی دارند اما فهم شان از مردانگی در اندازه آلت و عضله و قلدری محدود مانده است.
مردانی که به اندازه آلت هایشان افتخار می کنند اما از ارضای همسران خود ناتوان هستند!


 

۱ نظر:

  1. پرداختی بی نظیر به مقوله ای درپس پستوها نهان
    روان درنوشتن
    پربارباشی

    پاسخحذف