جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ دی ۲۵, پنجشنبه

یک یازده سپتامبر دیگر؟


آقای خلجی در سایت توانا متنی نوشته است در خصوص وقایع اخیر و درست مثل چهره های یهودی که این روزها تلویزیون فرانسه را پر کرده اند، نشان اتهام را در این وقایع  تک بعدی و ساده سازانه  به سمت اسلام گرفته است. کامنتی برای توانا نوشتم در نقد متن ایشان. شاید برای شما هم جالب باشد :

مشکل تحلیل آقای خلجی این ست که فرض مسلم را بر مسلمان بودن تروریست ها گذاشته ست و مظنونین کشته شده را مجرمین مسلم این واقعه. به صرف الله اکبر گفتن مهاجمان نمی شود حکم مسلمانی صادر کرد. فرض خیمه شب بازی بودن کل این ماجرا به قوت خود باقی ست. چنانکه یازذه سپتامبر و انفجار مرکز یهودیان بوینس آیرس. وقایعی که واقعیتشان جملگی در ابهام باقی ماند اما اتهام ها و مظنونین - نه مجرمین - به لطف رسانه ها در ذهن ها مسلم فرض شدند. 
ترور های پاریس هم از این فرض مستثنی نیست به خصوص وقتی آدم پیامدهاش را می بیند. قبضه شدن تلویزیون فرانسه با مظلوم نمایی های چهره های یهودی . بُر خوردن ناتانیاهو در صف اول مدافعان آزادی بیان در پاریس! - علی رغم مخالفت اولاند با حضور او در این راهپیمایی- . دستگیری بیش از 45 نفر – اغلب منتقدان اسرائیل - در فرانسه به اتهام نفرت پراکنی . آن هم در اوج بسیج ملی و جهانی برای دفاع از آزادی بیان!

و اما جزئیات ترور هم جالب است:
1. سه نفر با صورت های کاملا پوشیده شده برای اقدام تروریستی به محل می روند در حالیکه یک نفر از آنها کارت شناسایی خودش را پشت شیشه عقب ماشین جا گذاشته است!
(به عبارتی : هی پلیس! بیا منو بگیر!)

2. درست روز بعد در یک فروشگاه یهودی گروگانگیری می شود. به عبارت دیگر یهودیان مثل آزادی بیان مورد حمله قرار می گیرند.
بلافاصله تلویزیون فرانسه پر می شود از کلمات کلیدی:
1.  کلمه اسلام همراه با کلمه ترور 
2. کلمه یهود با اسرائیل گره می خورد و هر دو همراه  با عبارت آزادی بیان 
تا جایی که یکی از چهره ها می گوید:
شارلی ابدو به خاطر نوشتن مورد حمله قرار گرفت، پلیس به خاطر وظیفه اش کشته شد و اما من یهودی به خاطر یهودی بودنم کشته می شوم!

مجری هایی که سابقا در میز گردها مثل شیر جلوی منتقدان غرش می کردند حالا مقابل چهره های مظلوم یهودی موش شده اند و صرفا شنونده. 

این ماجرا درست مثل یازده سپتامبر پر است از ابهام. حتی اگر عاملان این ترور هم مسلمان باشند این سئوال همچنان مطرح است که چرا مسلمان مهاجر الجزیری در فرانسه دست به ترور می زند؟ نقش فرانسه در تحریک این پرخاشگری چیست؟
چرا الجزایری در کشور خودش ترور نمی کند؟
در فرانسه چه به سر مهاجر مسلمان الجزایری می آید که آستانه تحملش کم می شود؟
آیا فرصت آزادی بیان در فرانسه توزیعی یکسان و منصفانه دارد؟ اگر چنین است چرا دیودونه - طنزپرداز منتقد اسرائیل- بایکوت می شود اما شارلی ابدو تبدیل به قهرمان می شود؟
اگر قائل به آزادی بیان برای شارلی ابدو هستیم چرا برای دیودونه نیستیم ؟
اگر فرانسه قائل به آزادی بیان برای کشیدن کاریکاتور درباره پیامبر اسلام است چرا آن را برای هولوکاست و نمایش های دیودونه بر نمی تابد؟ 

و اما سئوال های مهم تر و ریشه ای تر:
اسلام و مسلمان اصلا یعنی چه و که؟ مگر جنوب شرقی آسیا - اندونزی و مالزی - که جزو آرام ترین مردمان هستند، مسلمان نیستند؟
( و البته ساکن در جغرافیایی فاقد منابع انرژی.)

چه اصراری ست که مدام اسلام با بنیادگرایی و داعش شناسانده شود؟

به جای حکم قطعی دادن به نقص اعتقادی و رفتاری یک میلیارد و نیم جمعیت کره زمین که فرهنگ ها و خصلت های رفتاری متنوعی را در بر می گیرند بهتر است دست از یک بعدی و ساده سازی برداشت و لایه های مختلف را لحاظ کرد.
به عوامل محرک ، به واقعیت اصرار بر اسلام ستیزی در رسانه ها به بهانه مقابله با ترور، به واقعیت تبعیض و عدم توزیع مساوی آزادی بیان در همه سوژه ها، به واقعیت پیوند بین قدرت، پول و انرژی در دنیای امروز. واقعیت اقلیم های بحران زده و اما غنی از منابع انرژی
.

کاریکاتورها، ترور و الله اکبر گفتن تروریست ها لایه های بیرونی ماجراست. هر ماجرا اما شامل دو لایه است:
1. لایه های  عامل ( تروریست و قربانی )
2. لایه های محرک (محرک ترور و خشونت)
توجه به لایه های محرک هرگز به معنی توجیه لایه های عامل نیست.

به اعتقاد نگارنده چرخه تروریسم در دنیای امروز بر دو قطب اصلی جریان  یافته است. نادیده گرفتن هر یک از این دو قطب منجر به تبعیض ها، چالش ها و سوئ استفاده های بیشتر می شود.

1.  تلقی های متفاوت از آزادی بیان و خشونت :
 خشونت شامل فرم های متفاوت است. خشونت کلامی، خشونت رفتاری، خشونت فیزیکی. نمی توان از خشونت گذر کرد الا با فهمی مشترک از همه ی لایه های آن. آنچه در یک دیدگاه نقد و آزادی بیان تعبیر می شود در دیدگاهی دیگر خشونت کلامی- تصویری تلقی می شود.
این چالشی واقعی در جوامع مختلط از فرهنگ ها و باورهای مختلف است.
تفاوت فهم کلامی- تصویری !
تفاوتی که به آسانی می تواند بازیچه و محرک بحران سازی قرار گیرد.

2. نقش منابع پول و قدرت در بحران سازی و خشونت :
 بازار جهانی اسلحه و بازار جهانی نفت

لپ کلام اینکه به نظر نگارنده در بحران های امروز بین دنیای غرب و خاورمیانه،
 اسلام نه یک عامل بلکه یک ابزار است. به عبارت ساده تر،

اگر در خاورمیانه هر دین و مذهب دیگری هم بود به همین شدت مورد وسیله برای مناقشه سازی و تولید بحران قرار می گرفت.
و البته قربانی هر روزه و همیشگی این بحران ها نه دوازده کشته ترور پاریس  و نه کشته های برج های دوقلو  بلکه آدم خاورمیانه ای ست. چه آن که در خاورمیانه مانده است و هر روز با اسلحه های ساخت غرب در دست بنیادگراها کشته می شود و چه او که به غرب آمده است و هر روز با اقدامی تروریستی، هویتش، اعتقادش مورد اتهام و  موج  تازه ای از نفرت  قرار می گیرد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر