جهان بیمار بود و آیینه معصوم!

۱۳۹۳ دی ۱۳, شنبه

نارنجک مشدی و نارنجک های کلامی!

تا قبل از اینکه بفهمم تو شهرهای دیگه به شیرینی ِ نارنجک می گن نون خامه ای ، فکر می کردم این نارنجک جنگی هست که اسمش رو از شیرینی نارنجک اقتباس کردن.
یادمه اولین بار که تو تهران تو یه قنادی گفتم یه کیلو نارنجک لطفا !
 فروشنده همینجور چپ چپ نگاهم می کرد و فکر می کرد دستش انداختم .
از طرفی من هم فکر می کردم فروشنده بچه شهرستونی ِ غریب گیر آورده  و من رو سر کار گذاشته . اون رگ ِ تلخ  و کله خرم  داشت می زد بالا . جوان بودم و به قدر کافی کله خراب . نزدیک بود  شری به پا شه که خوشبختانه  به وساطت یکی دیگه معلوم شد:
  من یک "مو" هستوم و مسئله این است
این که :
 "مو" ها تو ولایتشان به نون خامه ای میگن نارنجک ... بی هیچ قصد و مرضی!

خلاصه داستان ختم به خیر و خنده شد!
 می دونین؛
 از همون موقع متوجه شدم که تو زندگیم باید جای خیلی خیلی بزرگتری رو برای سوئ تفاهمات ناگزیر کلامی باز کنم .
متوجه شدم که اغلب  بدترین برداشت ها از کلام دیگری، اشتباه ترین برداشت هاست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر